.
.
.
.
روسری فهمیده دارد صبر من سر می رود،
نم نم و بــا نــاز هی دارد عقب تر می رود!
.
دست نامرییِ باد و دسته های تار مو
وای! این نامرد با آن ها چه بد ور می رود!!!
.
می زنی لبخند و بیش از پیش خوشگل می شوی
اختیار ایـن دلــم از دست مــن در مـی رود...
.
واژه های شعر من کم کم سبک تر می شوند
این غــزل دارد بـه سمت سبک دیگـــر می رود!
.
پــا شدی... انــگار بــر پــا شد قیامت در دلم
رفتی و گفتم ببین ملعون چه محشر می رود!
.
ابـروانت مـی شود یــادآور «هشتاد و هشت»
چشم هایت باز سمت «فتنه» و شر می رود!
.
گــر تــو را ای فتنـه ، شیـخ شهر ننمایـد مهار
مثل ایمــــان مــن ، امنیت ز کشـــور می رود!
.
.
#ناصر_عبدالمحمدی
.
.
روسری فهمیده دارد صبر من سر می رود،
نم نم و بــا نــاز هی دارد عقب تر می رود!
.
دست نامرییِ باد و دسته های تار مو
وای! این نامرد با آن ها چه بد ور می رود!!!
.
می زنی لبخند و بیش از پیش خوشگل می شوی
اختیار ایـن دلــم از دست مــن در مـی رود...
.
واژه های شعر من کم کم سبک تر می شوند
این غــزل دارد بـه سمت سبک دیگـــر می رود!
.
پــا شدی... انــگار بــر پــا شد قیامت در دلم
رفتی و گفتم ببین ملعون چه محشر می رود!
.
ابـروانت مـی شود یــادآور «هشتاد و هشت»
چشم هایت باز سمت «فتنه» و شر می رود!
.
گــر تــو را ای فتنـه ، شیـخ شهر ننمایـد مهار
مثل ایمــــان مــن ، امنیت ز کشـــور می رود!
.
.
#ناصر_عبدالمحمدی
۱.۶k
۰۹ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.