کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد
. کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد...
ندا آمد بر در خانه ام بیا ، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم...
وقتی بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم !...
هر چه بود باز بود...
گفتم : خدایا بر کدامین در بکوبم؟!...
ندا آمد : این را گفتم که بیایی وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم ...
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک ... ... ...
وقتی خدارا دارم بی نیاز از هرکسی هستم .
خدایا عاشقانه دوستت دارم ...
#یا_مهدی_ادرکنی
ندا آمد بر در خانه ام بیا ، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم...
وقتی بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم !...
هر چه بود باز بود...
گفتم : خدایا بر کدامین در بکوبم؟!...
ندا آمد : این را گفتم که بیایی وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم ...
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک ... ... ...
وقتی خدارا دارم بی نیاز از هرکسی هستم .
خدایا عاشقانه دوستت دارم ...
#یا_مهدی_ادرکنی
- ۲۱۹
- ۱۰ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط