پیرمردی تو حرم به جوانی گفت سواد ندارم برام زیارتنامه بخو

پیرمردی تو حرم به جوانی گفت سواد ندارم برام زیارتنامه بخوان.........!!!!!
جوان شروع کرد به خوانـدن ........
سـلام داد به معصومیـن تا امام حسن عسکری(ع)........
جوان پرسیـد:امام زمانـت را میشناسی؟
.
.
.
.
.
.
پیرمرد جواب داد:چرا نشناسم؟
.
.
.
.
جوان گفت:پــس سلام کن!!!!!!!!!!!!

پیرمـرد دستش را روی سینـه اش گذاشت:
السلام علیک یـا حجة بن الحسـن العسکری

جوان لبخند زد:
«و علیک السلام و رحمـة الله و برکاتة» ........................



مبادا امـام زمـان کنارمان باشد و او را نشناسیم....!!!!!!!!!

اللهم عجل لولیک الفرج

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

#یا_مهدی_ادرکنی
دیدگاه ها (۱۷)

.

یادت باشد « سهمیه ای» دختری نیست کهبه ناحق صندلی مردودی هایک...

. کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد...ندا آمد بر در خانه...

چه هوایی چه طلوعی باید امروز حواسم باشد که اگر قاصدکی را دید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط