پارت 12

پارت 12
ارباب من
کوک ویو منم فهمیدم چی شده بهش گفتم اشکال نداره عزیزم گریه نکن بلاخره این عمارت دوربین داره حتی این اتاق 15 تا دوربین داره
جینا نه وقت خودتو بخاطر این هرزه نگیر کاریه که میخاسته بکنه حالا که نکرد
کوک :باشه نگاه نمیکنم و تو ا.ت بار اخرت باشه که میخواستس به زور چیزی به خورد دوست دخترمن بدی و رفتم به جینا گفتم
بره تو اتاق تا کن برم به کارام برسم
رفتم تاق دوربین و دوربین هارو چک کردم
و دیدم جینا به زور میخواست امپول به ا.ت تزریق کنه درسته من به زور با جینا هستم
اما من نمیتونستم که از طرف ا.ت در بیام چون جینا به باباش میگفت و باباش هم بابای منو میکشت واقعا.....
ا.ت ویو ساکت بودم واقعا نمیدونم چی شد امیدوارم ارباب دوربین هارو نگاه کنه رفتم به صورتم ابی زدم و رفتم پایین
دیدم جینا نشسته و 10 تا از خدمتکارا دارن براش پاهاشو ماساژ میدن دستاشو و......
یهو گفت ♡
♡هوی هرزه میبینی که ارباب به تو 0درصد هم اعتماد نداره
پس اگع دور بر عشقم ببینمت خودم تو رث خوراکه سگا میکنمت
☆بکن ببینیم(پوزخند)
♡اشکال نداره بممممم بیا اینجا برو به اون خانمه حمله کن
بم میخواست حمله کنه که وقتی نزدیک شد یهو .....
پایان پارت 12