مسافر نشسته بود چند شب پیش، هی باهاش شوخی میکردم که بخنده
مسافر نشسته بود چند شب پیش، هی باهاش شوخی میکردم که بخنده، همش افسرده بود، آخرش گفت انقدر خستهم که حتی دلم مرگ هم نمیخواد، دلم میخواد همش تموم شه، همه چی.
بعد اینو یه جوری گفت که منم دلم همینو خواست...:)
بعد اینو یه جوری گفت که منم دلم همینو خواست...:)
۱.۲k
۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.