سه عاشق پارت ۴
سه عاشق پارت ۴
ات:(عه ریدم که...)
آدمین:( بدجوری ریدی اب هم قطعه🙂)
جیمین:خب
جیمین:بگید به من دقیقن چی شده
ات:..........
جیمین:هوم نمیگی؟
جیمین:خب کوکی تو بگو بینم چی شده
کوکی:هیچی....
کوکی:لیدی قراره مال من بشه...
جیمین:جانم؟
جیمین:ات این چی میگه؟
ات:ن....نمیدونم
جیمین:نمیدونی؟ جالبه از همون اول داری با لکنت حرف میزنی
خب بگو چی شده منم بفهمم
کوک:به تو چه؟
جیمین:به من چه؟ هه
یادت رفته ات مال منه؟ هرچی به اون مربوط باشه به منم مربوطه اوکی؟
کوک:تو چی گفتییی؟ات این چی میگههههه؟
جیمین:صداتو بیار پایین بینم
اره از اولش مال من بود چطور؟
ات:(بیهوش میشود...)
جیمین بیاد پیشت:هی چی شدی تو؟
کوک:(درحال آبقند آوردن...)
جیمین:زودتر بیار اون کوفتی اههه ریدم دهنت(😂)
کوک:(آبقند رو داد جیمین...)
(آبقند رو گرفت داره بهت میده اما بهوش نمیای🗿)
جیمین:چ غلطی کردی با این؟
(که ناگهان به هوش می آید)
جیمین:او بیب بهوش اومدی؟
چی شدی یهو؟
ات:خداااااا کمکککککککککک
جیمین:😐
ودف؟
کوک:(درحال خندیدن...)
جیمین:ببند اون نیشتو😒
خب
نمیخوای بگی چی شده؟
ات:میخوای دوباره بیهوش شم؟
جیمین:فعلا با تو کاری ندارم اول باید کارم با این تموم شه بعد میام سراغت
*کوک و جیمین رفتن تو یه اتاقی با هم حرف بزنن🗿💅🏻*
ات:.........
بعد از حرف زدن کوک و جیمین....
جیمین..عصبی ولی داره آرامشش رو حفظ میکنه
کوک..با پوزخند داره نگات میکنه🗿
جیمین:خب....
ازت یه سوال دارم
ات:ب....بله؟
#فیک
#جیمین
ات:(عه ریدم که...)
آدمین:( بدجوری ریدی اب هم قطعه🙂)
جیمین:خب
جیمین:بگید به من دقیقن چی شده
ات:..........
جیمین:هوم نمیگی؟
جیمین:خب کوکی تو بگو بینم چی شده
کوکی:هیچی....
کوکی:لیدی قراره مال من بشه...
جیمین:جانم؟
جیمین:ات این چی میگه؟
ات:ن....نمیدونم
جیمین:نمیدونی؟ جالبه از همون اول داری با لکنت حرف میزنی
خب بگو چی شده منم بفهمم
کوک:به تو چه؟
جیمین:به من چه؟ هه
یادت رفته ات مال منه؟ هرچی به اون مربوط باشه به منم مربوطه اوکی؟
کوک:تو چی گفتییی؟ات این چی میگههههه؟
جیمین:صداتو بیار پایین بینم
اره از اولش مال من بود چطور؟
ات:(بیهوش میشود...)
جیمین بیاد پیشت:هی چی شدی تو؟
کوک:(درحال آبقند آوردن...)
جیمین:زودتر بیار اون کوفتی اههه ریدم دهنت(😂)
کوک:(آبقند رو داد جیمین...)
(آبقند رو گرفت داره بهت میده اما بهوش نمیای🗿)
جیمین:چ غلطی کردی با این؟
(که ناگهان به هوش می آید)
جیمین:او بیب بهوش اومدی؟
چی شدی یهو؟
ات:خداااااا کمکککککککککک
جیمین:😐
ودف؟
کوک:(درحال خندیدن...)
جیمین:ببند اون نیشتو😒
خب
نمیخوای بگی چی شده؟
ات:میخوای دوباره بیهوش شم؟
جیمین:فعلا با تو کاری ندارم اول باید کارم با این تموم شه بعد میام سراغت
*کوک و جیمین رفتن تو یه اتاقی با هم حرف بزنن🗿💅🏻*
ات:.........
بعد از حرف زدن کوک و جیمین....
جیمین..عصبی ولی داره آرامشش رو حفظ میکنه
کوک..با پوزخند داره نگات میکنه🗿
جیمین:خب....
ازت یه سوال دارم
ات:ب....بله؟
#فیک
#جیمین
۶.۴k
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.