ویو جیگو

(ویو جیگو)
سرمو برگردوندم و یهو ماشین کای رو ندیدم و فکر کردم گمم کرده ولی چشمامو تیز کردم و دیدم که ماشین کای بدجور تصادف کرده
اشکم داشت درمیومد و سریع از ماشین پیاده شدم و به سمت ماشینی که داشت تو آتیش میسوخت دویدم
خیلی از مردم دورش جمع شده بودن ولی کاری نمیکردن

(ویو کای)
داشتم دنبالش میکردم که یهو یه ماشین سنگین داشت میومد روم
منم سریع فرمون رو پیچ دادم
که باعث شد ماشین هشت بار دور خودش بچرخه

جیگو سعی کرد در ماشین رو باز کنه ولی ناگهان دستش سوخت
۰اههه اخخخخ درد داره
بعد جیگو شیشه ماشین رو شکوند و در باز کرد
جیگو به زور کمی کای رو از ماشین فاصله داد(حدودن ۱۷ متر فاصله داد)
بعد ماشین منفجر شد
جیگو که دید ماشین داره منفجر میشه سریع رفت جلوی کای


جیگو کای رو به بیمارستان برد
جیگو خودش هم بخاطر انفجار و درد استخوان لگنش خیلی اذیت می‌شه

جیگو به اعضای خانواده خبر میده و همه میان

(وقتی اعضای خانواده اومدن)
آلینا با گریه به سمت جیگو دوید
و یک سیلی بهش زد
=با بچم چیکار کردی هااا(با عصبانیت و داد و گریه)
۰م م من ببخ ببخشید
کوک اومد و جیگو رو بغل کرد
+ببخشید ببخشید تخصیر منه معذرت میخوام
۰ب باشه آروم ب باش(با بغض)
_کای چیشده
۰ت‌تصادف تصادف کرد
بخاطر من هق تخصیر من بود هق
+جیگو آروم باش کای خیلی قویه
که یهو دکتر اود و گفت
دکتر:همراه کیم کای شمایید
۰=_+بله
۰حالش خوبه
دکتر:متاسفانه ایشون