کای پسر ته نیست شما میتونید با هم باشید
=کای پسر ته نیست شما میتونید با هم باشید
که ته گفت
_تو چیمیگی
=ته (با بغض)
که ته سیلی به آلینا زد و گفت
_جوابمو بده(با داد)
که آلینا جواب داد
=ته ببین من اول از تو حامله بودم ولی شب اول ازدواجمون رو یادته که باهم دعوا کردیم تو منو هل دادی خوردم به میز و ببچه سقط شد ، بعد که من رفتم بار ییکی بهم تجا
ته یکی زد تو گوش الینا و گفت
_چرا زود تر بهم نگفتی
=ته
ته یه سیلی دیگه زد که آلینا افتاد زمین
_خفه شو
همه خیلی شکه بودن که کای گفت
.تو چیمیگی هااا چیمیگی تمام مدت همه رو بازی دادی هااا حواب منو بده
_کای
.جواب بده
_کای(عربده)
کای ساکت شد
که جیگو گفت
۰مامان(بغض)
۰چرا از اول حقیقتو بهم نگفتی(بغض)
+جیگو ببین
۰میگم چرا هق حقیقت رو بهم هق نگفتی
چرا هق منو به دنیا هق آوردی ازت هق متنفرم(با گریه)
جیگو با دردی که توی استخوان لگنش بود سریع از تخت پایین اومد و با دو از اتاق خارج شد
ته و آلینا و کای که داشتن بحث میکردن وقتی دیدن جیگو داره میره سریع به همراه کوک دنبالش کردن
.جیگو صبر کن جیگو
+پسرم من معذرت میخوام جیگو وایستا
جیگو از خونه زد بیرون و کای دنبالش رفت
جیگو سوار تاکسی شد و به راننده تاکسی گفت
۰اقا للطفا سریع حرکت کنید
راننده تاکسی سریع حرکت کرد
کای با ماشین با نهایت سرعت پشت سر اونا بود که یهو
(ویو پیش تهکوک)
کوک رفت و وسایل خودش و جیگو رو جمع کرد و خواست بره که ته گفت
_کجا
+ما دیگه اینجا نمیمونیم
_من تازه فهمیدم جیگو پسرمه
چطور تونستی بزاری این همه اذیت بشه هااا شما هیچ جا نمیرید(با داد)
+میریم
_نه تا وقتی که همسر منی
+=چچی
ته برگه ی ازدواج رو نشون کوک میده
+ااین تقلبیه
_کاملا واقعیه میبینی که
+وولی چطور
_اون امضایی که هفتهی پیش زدی یادته
+ااون عقد نامه بود(تعجب)
_آره عزیزم
+تو گولم زدی
_نه نزدم ، تا یاد بگیری وقتی بهت میگن چیزی رو امضا کنی اول بخونیش(پوزخند)
(ویو یه یک هفته پیش)
_اینو امضا کن
+این چیه
_نپرس و فقط امضا کن
+بباشه
_افرین(پوزخند)
(پرش زمانی به کای و جیگو)
۰اقا نگه دار(با داد)
راننده تاکسی سریع نگه داشت
(ویو جیگو)
سرمو برگردوندم که دیدم
که ته گفت
_تو چیمیگی
=ته (با بغض)
که ته سیلی به آلینا زد و گفت
_جوابمو بده(با داد)
که آلینا جواب داد
=ته ببین من اول از تو حامله بودم ولی شب اول ازدواجمون رو یادته که باهم دعوا کردیم تو منو هل دادی خوردم به میز و ببچه سقط شد ، بعد که من رفتم بار ییکی بهم تجا
ته یکی زد تو گوش الینا و گفت
_چرا زود تر بهم نگفتی
=ته
ته یه سیلی دیگه زد که آلینا افتاد زمین
_خفه شو
همه خیلی شکه بودن که کای گفت
.تو چیمیگی هااا چیمیگی تمام مدت همه رو بازی دادی هااا حواب منو بده
_کای
.جواب بده
_کای(عربده)
کای ساکت شد
که جیگو گفت
۰مامان(بغض)
۰چرا از اول حقیقتو بهم نگفتی(بغض)
+جیگو ببین
۰میگم چرا هق حقیقت رو بهم هق نگفتی
چرا هق منو به دنیا هق آوردی ازت هق متنفرم(با گریه)
جیگو با دردی که توی استخوان لگنش بود سریع از تخت پایین اومد و با دو از اتاق خارج شد
ته و آلینا و کای که داشتن بحث میکردن وقتی دیدن جیگو داره میره سریع به همراه کوک دنبالش کردن
.جیگو صبر کن جیگو
+پسرم من معذرت میخوام جیگو وایستا
جیگو از خونه زد بیرون و کای دنبالش رفت
جیگو سوار تاکسی شد و به راننده تاکسی گفت
۰اقا للطفا سریع حرکت کنید
راننده تاکسی سریع حرکت کرد
کای با ماشین با نهایت سرعت پشت سر اونا بود که یهو
(ویو پیش تهکوک)
کوک رفت و وسایل خودش و جیگو رو جمع کرد و خواست بره که ته گفت
_کجا
+ما دیگه اینجا نمیمونیم
_من تازه فهمیدم جیگو پسرمه
چطور تونستی بزاری این همه اذیت بشه هااا شما هیچ جا نمیرید(با داد)
+میریم
_نه تا وقتی که همسر منی
+=چچی
ته برگه ی ازدواج رو نشون کوک میده
+ااین تقلبیه
_کاملا واقعیه میبینی که
+وولی چطور
_اون امضایی که هفتهی پیش زدی یادته
+ااون عقد نامه بود(تعجب)
_آره عزیزم
+تو گولم زدی
_نه نزدم ، تا یاد بگیری وقتی بهت میگن چیزی رو امضا کنی اول بخونیش(پوزخند)
(ویو یه یک هفته پیش)
_اینو امضا کن
+این چیه
_نپرس و فقط امضا کن
+بباشه
_افرین(پوزخند)
(پرش زمانی به کای و جیگو)
۰اقا نگه دار(با داد)
راننده تاکسی سریع نگه داشت
(ویو جیگو)
سرمو برگردوندم که دیدم
- ۳.۹k
- ۲۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط