لبهای غم الوده رابا خنده تزیین میکنم
........
لبهای غم آلوده را،با خنده تزیٔین میکنم
من کوه تلخ عشق را،باتیشه شیرین میکنم
هرروز میگفتی برو،امروز را گفتی بمان
هر روز نافرمانی و امروز تمکین میکنم
ازبس که درس عاشقی،درگوشِ من چشم توخواند
من با وجود زنده گی،تمرین تلقین میکنم
من نذرکردم یک کتاب،پاره کنم ازشعر خویش
اما کتاب دیگری، با عشق تدوین میکنم
امروز با مشتی غزل،میگیرم ازعشقت وضو
مقبول باشداین نماز،اینـبار تضمین میکنم
ای کاش مانند لبت،شرمنده میکردی مرا
طعم رطب را با لبت، هر بار تعیین میکنم
یک روزدرفصل بهار،پروانه ازداغ تو مُرد
آن روز وآن پروانه را،یک عمرتحسین میکنم....
لبهای غم آلوده را،با خنده تزیٔین میکنم
من کوه تلخ عشق را،باتیشه شیرین میکنم
هرروز میگفتی برو،امروز را گفتی بمان
هر روز نافرمانی و امروز تمکین میکنم
ازبس که درس عاشقی،درگوشِ من چشم توخواند
من با وجود زنده گی،تمرین تلقین میکنم
من نذرکردم یک کتاب،پاره کنم ازشعر خویش
اما کتاب دیگری، با عشق تدوین میکنم
امروز با مشتی غزل،میگیرم ازعشقت وضو
مقبول باشداین نماز،اینـبار تضمین میکنم
ای کاش مانند لبت،شرمنده میکردی مرا
طعم رطب را با لبت، هر بار تعیین میکنم
یک روزدرفصل بهار،پروانه ازداغ تو مُرد
آن روز وآن پروانه را،یک عمرتحسین میکنم....
- ۶۹۶
- ۰۱ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط