باورکن

باورکن
پاییز که می آید
همین پیرمردهای تنها
روی نیمکتهای پارک هم
به اولین عشقشان فکر می کنند
به دختری با موهای طلایی
یا گیسوان سیاه
روسری خالدار
یا شاید شالی پشمی
به حرفهایی که باید می گفتند
و نامه هایی
که هیچ گاه به مقصد نمی رسد

#فلوراتاجیکی
دیدگاه ها (۵)

عشقداد می زند از چشم هاتببند آن چشم ها را!کَر شدم...

،سالها بعدوقتی عکسمانزیر غبار تنهایی ترک می خورد،شعرهایم، سی...

مجبور نیستی که بمانی...ولی نرو

اگر تو، روی نیمکتیاین سوی دنیاتنها نشسته ایو همه آن چه نداری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط