در فکر تو بستم

در فکر تو بستم
چمدان را و همین فکر

مثل خوره افتاده
به جانم که بمانم !

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۱)

قصه ی دیوانگی من شهره شهر استدلتنگی هایم مثل هر انس است......

دور نباشدر این دنیایِ کوچک!در این آغوشِ دنج!نزدیک تر باش،از ...

منِ خسته چون ندارم ،نفسی قرار بی تو ...به کدام دل صبوریکنم ا...

خیالم در دل و دل در خم زلفپریشان در پریشان در پریشان :))#شمس...

خواستم زنده بمانم و فکر کردن به تو، تنها سلاحم بود، تنها سنگ...

همسر من گل من عشق من تولد تو تولد من است. من تمام طول سال بی...

ورزشگاه آزادی رو هم اگر می‌تونستن می‌کردن تو چمدان و می‌بردن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط