Part 2 (◍•ᴗ•◍):
Part 2 (◍•ᴗ•◍):
ویو ا/ت اونروز که رفتم مدرسه از بچه ها شنیدم که دانش اموز جدیدی به نام جئون جونگ کوک وارد کلاسمون شده.
وارد کلاس که شدم جیا(دشمن ا/ت)ه.رزه داشت باهاش لاس میزد ولی پسره بهش رو نمیداد، اهمیت ندادم ولی پسره تا وارد کلاس شدم یه جوری نگام میکرد.
حالا،رفتم سر جام نشستم که دیدم پسره وسایلشو جمع کرد اورد پیش من نشست تعجب کردم.
ولی بعد چند دیقه باهم حرف زدیمو اوکی شدیم،(اووووو چه زود دختر خاله شد😒)
بهش میخورد پسر باحالو خوبی باشه،به هر حال،اون روز کلا باهم بودیم تا اینکه...
کم شد شرمنده ولی داستان قراره باحال شه🙃❤️🩹🤌🏻
ویو ا/ت اونروز که رفتم مدرسه از بچه ها شنیدم که دانش اموز جدیدی به نام جئون جونگ کوک وارد کلاسمون شده.
وارد کلاس که شدم جیا(دشمن ا/ت)ه.رزه داشت باهاش لاس میزد ولی پسره بهش رو نمیداد، اهمیت ندادم ولی پسره تا وارد کلاس شدم یه جوری نگام میکرد.
حالا،رفتم سر جام نشستم که دیدم پسره وسایلشو جمع کرد اورد پیش من نشست تعجب کردم.
ولی بعد چند دیقه باهم حرف زدیمو اوکی شدیم،(اووووو چه زود دختر خاله شد😒)
بهش میخورد پسر باحالو خوبی باشه،به هر حال،اون روز کلا باهم بودیم تا اینکه...
کم شد شرمنده ولی داستان قراره باحال شه🙃❤️🩹🤌🏻
۵.۰k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.