نگاه مرد مسافر به روی زمین افتاد

نگاه مرد مسافر به روی زمین افتاد:
«چه سیب‌های قشنگی!
حیات نشئه تنهایی است.»
و میزبان پرسید: قشنگ یعنی چه؟
_قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال و عشق، تنها عشق, ترا به گرمی یک سیب می‌کند مأنوس.
و عشق، تنها عشق , مرا به وسعت اندوه زندگی‌ها برد،
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.

_ و نوش‌داروی اندوه؟
_ صدای خالص اکسیر می‌دهد این نوش.
و حال شب شده بود.
چراغ روشن بود.
و چای می خوردند.

_ چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی.
_ چقدر هم تنها!
_ خیال می‌کنم
دچار آن رگ پنهان رنگ‌ها هستی.
_ دچار یعنی
عاشق.
_ و فکر کن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد
_ چه فکر نازک غمناکی!
_ و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است.
و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست.
_ خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
و دست منبسط نور روی شانه آنهاست.
_ نه، وصل ممکن نیست،
همیشه فاصله‌ای هست.
اگرچه منحنی آب بالش خوبی است
برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر،
همیشه فاصله‌ای هست.
دچار باید بود
و گرنه زمزمه حیرت میان دو حرف
حرام خواهد شد.
و عشق
سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست.
و عشق
صدای فاصله‌هاست.
صدای فاصله‌هایی که
_ غرق ابهامند.
_ نه،
صدای فاصله‌هایی که مثل نقره تمیزند.
و با شنیدن یک هیچ می‌شوند کدر.
همیشه عاشق تنهاست.
و دست عاشق در دست ترد ثانیه‌هاست.
و او ثانیه‌ها می‌روند آن طرف روز .
و او ثانیه‌ها روی نور می‌خوابند.
و او و ثانیه‌ها بهترین کتاب جهان را.
به آب می‌بخشند.
و خوب می‌دانند
که هیچ ماهی هرگز.
هزار و یک گره رودخانه را نگشود.
و نیمه شب‌ها، با زورق قدیمی اشراق
در آب‌های هدایت روانه می‌گردند.
و تا تجلی اعجاب پیش می‌رانند.

#سهراب_سپهری
ـــــــــــــــــــــــــــــــ


مرا، غمت!
ترا که
دوره کرده‌ است؟!
#مژگان_عباسلو
دیدگاه ها (۲)

خوبی؟ از آن سوال های مبهم است.یعنی از آن سوال هایی که خیلی...

۸۲۳کسی از توچون گریزد؟که تواَش گریزگاهی...#سعدی

سال سوم دانشگاه بودم چهار بار درس شیمی رو رد شده بودم انقدری...

یه روز از سرِ بیکاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با ...

دچار یعنی عاشق و فکر کن که چه تنهاستاگر که ماهی کوچک دچار آب...

دوپارتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط