سناریو
#سناریو
°•○●~وقتی از دستشون عصبانی بودی و داد کشیدی تنهام بزار فقط تنهام بزار و میری تو اتاق ودرو میبندی (مقصر اونا بودن)
~ نامجون : اون اصلا باتو کاری نداره الانم دارین باهم کتاب میخونین و قهوه میخورین
~ جین : میشه ببخشیم عصبی بودم نفهمیدم چی گفتم ترو خدا دوست داری رو صورتم از ناراحتی تو چین بیفته
~ شوگا : در میزنه وقتی میبینه جواب نمیدی میره کلید یدک رو میاره توری که تو متوجه نشی میاد داخل و بغلت میکنه میگه ببخشید
~ جیهوپ : عشقم نفسم میدونم تقصیر منه میدونم عظیت کردمت واقعا معذرت میخوام تروخدا درو باز کن
~ جیمین : موچیم من من معذرت میخوام واقعا زیاد روی کردم اگه دوست داری میتونیم بریم بیرون نظرت علو چرا جواب نمیدی من که معذرت خواهی کردم (با بغض)
~ تهیونگ : پشت در میگه من معذرت میخوام واقعا زیاد روی کردم میشه درو باز کنی
~ جونگکوک : میاد پشت در میگه ترو خدا اون اشکات رو نریز اره من مقصرم و من ببخشید
°•○●~وقتی از دستشون عصبانی بودی و داد کشیدی تنهام بزار فقط تنهام بزار و میری تو اتاق ودرو میبندی (مقصر اونا بودن)
~ نامجون : اون اصلا باتو کاری نداره الانم دارین باهم کتاب میخونین و قهوه میخورین
~ جین : میشه ببخشیم عصبی بودم نفهمیدم چی گفتم ترو خدا دوست داری رو صورتم از ناراحتی تو چین بیفته
~ شوگا : در میزنه وقتی میبینه جواب نمیدی میره کلید یدک رو میاره توری که تو متوجه نشی میاد داخل و بغلت میکنه میگه ببخشید
~ جیهوپ : عشقم نفسم میدونم تقصیر منه میدونم عظیت کردمت واقعا معذرت میخوام تروخدا درو باز کن
~ جیمین : موچیم من من معذرت میخوام واقعا زیاد روی کردم اگه دوست داری میتونیم بریم بیرون نظرت علو چرا جواب نمیدی من که معذرت خواهی کردم (با بغض)
~ تهیونگ : پشت در میگه من معذرت میخوام واقعا زیاد روی کردم میشه درو باز کنی
~ جونگکوک : میاد پشت در میگه ترو خدا اون اشکات رو نریز اره من مقصرم و من ببخشید
۸.۴k
۲۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.