بچه که بودم

بچه که بودم
از بلندی میترسیدم،
میترسیدم پرت شم پایین و بمیرم،
بزرگتر که شدم
فهمیدم عاشق شدن هم
مثل همون بلندی توی بچگیام میمونه
اگه پرت شم پایین
دیگه هیچوقت نمیتونم بلند شم
حتی ممکنه همراه دست و پام
قلبمم بشکنه...
یا شایدم کُلا بمیرم...
دیدگاه ها (۳۲)

پسری که واست اشک میریزه بدون از اعماق وجودش تورو دوست داره ....

♥ یع خورده درکــــ و حمایتترنسم★

‍ میدونی نصف بیشتر دلخوریات از آدما برمیگردع بع خودت؟اشکال ک...

مامان تو نمی‌دونی اما من هنوزم کع هنوزع موندم جایی کع نباید ...

نام فیک:عشق مخفیPart:16ویو ات*بعد از قطع کردن تلفن مادرم بهم...

#مافیای_من #P14از تخت اومدم پایین میخواستم برم سمتش که پام گ...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۸#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط