مافیایمن

#مافیای_من
#P14
از تخت اومدم پایین
میخواستم برم سمتش که پام گیر کرد به ی چیزی و افتادم رو هان
هان:هه هه اینطور میخواستی نشونم بدی
اول زیاد دقت نکردم ولی بعد ک دیدم فهمیدم صورت ‍امون خیلی بهم نزدیکن
نفس ‍اشو رو پوستم حس میکردم
لینو:هانی........چرا خجالت میکشی؟؟
هان:م...من خجالت نکشیدم.....ف...فقط از روم بلند شو
لینو....گفتم بلند شو
لینو:اگه نخوام چی میشه؟؟؟
هان:لینو.....لطفا بلند شو
خ...خیلی سنگینی
دیدم داره صورت ‍شو میاره نزدیک تر
دستمو آوردم بالا و جلوشو گرفتم
لینو........بلند شو دیگه
نمیتونستم وزن ‍شو تحمل کنم
لینو:هانی....از من ترسیدی؟؟؟
هان:نه.....نمی‌ترسم فقط خیلی سنگینی
لینو:اما من دلم نمیخواد بلند شم
می‌خوام همینطور بمونم
هان:میشه انقد نیای نزدیک؟
لینو:نه
دستامو تو دستاش محکم قفل کردم و چسبوندم به زمین
هان:یه نگاه به دستامون کردم
ل...لینو چیکار میکنی
ولم کن
لینو:میشه یکم ساکت باشی؟؟
ما این کارو قبلا ‍م انجام دادیم
دیگه چرا میترسی؟؟
هان:ل....لینو نه
لطفا
لینو:ولی هان........من بهت نیاز دارم
هان:
«با بغض»
لینو بلند شو
لینو:هان.....چرا بغض کردی؟؟؟
باشه ببخشید
از روش بلند شدم
دستمو سمتش دراز کردم که کمکش کنم بلند شه
هان:بزور جلو اشکامو گرفته بودم
اره.......من میترسیدم
دست لینو ‍رو کنار زدم و خودم بلند شدم
رفتم رو تخت دراز کشیدم
لینو:انقد ازم ناراحتی؟؟؟
گفتم که ببخشید
هنوزم نمیخوای باهام حرف بزنی؟؟؟
رفتم پیشش نشستم
موهاشو از تو صورتش زدم کنار
هان:رومو از لینو برگردوندم
خیلی سعی کردم که گریه نکنم
لینو اومد رو به روم دراز کشید
لینو:چرا دوباره بغض کردی؟؟
دستمو گذاشتم رو شونه ‍ش و به خودم نزدیکش کردم
هان:ولم کن
لینو:چرا اینجوری میکنی؟؟؟
هان:تقصیر خودته
لینو:میخوای دوباره روتو برگردونی؟؟؟
هان:هرکاری بخوام میکنم
رومو برگردونم
لینو:منم هرکاری بخوام میکنم
از پشت بغلش کردم
هان:ولم کن
لینو:خب بگو چیکار کنم ک آشتی کنی
خب......میخوای برات کیوت شم؟؟؟
«کیوت بازی»
لینو:هانیییییی آشتی کن دیگه
هان:خب......یکم دیگه تلاش کن
لینو:الان داری انتقام میگیری:/
هان:پس باشه
میخواستم برگردم که لینو دستمو گرفت
اخ.......چیکار میکنی
درد داره ول کن
لینو:
«خیلی جدی»
هرکاری بخوام میکنم
هان:ل...لینو.....لینو ببخشید
آشتی کردم باشه؟؟؟
اخخخخ......ول کن دیگه
منو کشید سمت خودش
ل.....لینو میشه ولم کنی
لطفا
لینو:خودمو انداختم روش
گفتم که......هرکاری بخوام میکنم
هان......داری دیوونه ‍م میکنی
واقعا بهت نیاز دارم........نمیخوای همکاری کنی؟؟؟
هان:لینو ولم کن لطفا
لینو:چرا ولت کنم؟؟؟
هان:چ......چون الان عصبی ‍ای
ممکنه بهم آسیب بزنی
لطفا........بزار ی وقت دیگه

ادامه در کامنت.....
دیدگاه ها (۱)

#مافیای_من #P15هان:نمیدونم چم شده بودنمیتونستم کاری کنماشکام...

#مافیای_من #P17هان:گوشیمو برداشتم و دیدم چان هیونگ برام آدرس...

#مافیای_من #P13لینو:با حرفا ‍ایی که هان میزد قلبم درد میگرفت...

#مافیای_من #P12فلیکس:پس.....هان تویی؟؟؟هان:ت.....تو............

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط