داشتم رقص زیبای تو را

داشتم رقص زیبای تو را ...
تصور می کردم...
که خدا آهسته به شانه ام زد ...
و گفت یک خُرده جابه جا شو ...
من هم ببینم. !
دیدگاه ها (۰)

تمام اینه های دنیامرا پیر نشانمی دهند.تنها ایینه چشمان تومرا...

مثلِ تمامِ مذهبی های شهرتسبیح در دست میگیرم و ذکر میگویمبرعک...

دلـتــنـگـــــــی....لجبازترین حس دنیاست . . . !هر چه برایش ...

گویند که یارِ دگری جوی و ندانندبایست که قلب دگری داشته باشم

به جفای تو من وفا کردمدادی تشناب من دعا کردمتو ندانی خدا می ...

‌میرزا اسماعیل دولابی ره:ریشه ی طلبکاری از خدا را بکنید..بگو...

داستانشو خوندم واقعا خیلی غم انگیز بود متأسر شدم به صورت خیل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط