وقتی میفهمه بارداری ...🤰🥺💕
وقتی میفهمه بارداری ...🤰🥺💕
نویسنده : پارک جیون
نفس و تهیونگ
شات ۲
من شاید خسته باشم، ناراحت باشم، شاید نیاز به استراحت داشته باشم، ولی نمیبازم، کم نمیارم، من ادامه میدم. میدونی؟ بعد هر تاریکی روشناییه...
_کیم تهیونگ
__________________________________________________________
دکتر :اما شما نباید باردار میشدین ...شما یک کیست در ناحیه رحم دارین و در کنار جنین هموتون (خون کنار بچه) ...هموتون یا لکه خون کنار جنین هستن و امکان داره باعث سقط بچه بشن و اون کیست سلامتی خودتون هم در خطر میندازه ! شما بنیه ضعیفی دارین بنابر این برای حفظ بچه باید روزی دوبار آمپول بزنین ...امکان داره خونریزی هم داشته باشین فشار و اظطراب برای شما از سم خطرناک تره ...در هر صورت این بارداری بسیار خطرناک و سخته !
[پایان فلش بک]
نفس از سرویس بهداشتی بیرون میآید و بغل عشقش میپرد :تهیونگا ...
پسر اون رو متقابلا بغل میکند :جانم ؟
نفس :تو داری ...پدر میشی !
تهیونگ بازو های دختر را میگیرد و از خود فاصله میدهد و با ذوق میگوید :و ...واقعا داری میگی ؟!
نفس سری تکان میدهد گریه اش میگیرد ...
تهیونگ موهای دختر را نوازش میکند و بوسه ای بر پیشانی دختر میکارد :من فدات شم ... چرا گریه میکنی ؟
نفس :از خوشحالیه ...
[پرش زمانی به ۸ ماه بعد ]
https://wisgoon.com/mary331
نویسنده : پارک جیون
نفس و تهیونگ
شات ۲
من شاید خسته باشم، ناراحت باشم، شاید نیاز به استراحت داشته باشم، ولی نمیبازم، کم نمیارم، من ادامه میدم. میدونی؟ بعد هر تاریکی روشناییه...
_کیم تهیونگ
__________________________________________________________
دکتر :اما شما نباید باردار میشدین ...شما یک کیست در ناحیه رحم دارین و در کنار جنین هموتون (خون کنار بچه) ...هموتون یا لکه خون کنار جنین هستن و امکان داره باعث سقط بچه بشن و اون کیست سلامتی خودتون هم در خطر میندازه ! شما بنیه ضعیفی دارین بنابر این برای حفظ بچه باید روزی دوبار آمپول بزنین ...امکان داره خونریزی هم داشته باشین فشار و اظطراب برای شما از سم خطرناک تره ...در هر صورت این بارداری بسیار خطرناک و سخته !
[پایان فلش بک]
نفس از سرویس بهداشتی بیرون میآید و بغل عشقش میپرد :تهیونگا ...
پسر اون رو متقابلا بغل میکند :جانم ؟
نفس :تو داری ...پدر میشی !
تهیونگ بازو های دختر را میگیرد و از خود فاصله میدهد و با ذوق میگوید :و ...واقعا داری میگی ؟!
نفس سری تکان میدهد گریه اش میگیرد ...
تهیونگ موهای دختر را نوازش میکند و بوسه ای بر پیشانی دختر میکارد :من فدات شم ... چرا گریه میکنی ؟
نفس :از خوشحالیه ...
[پرش زمانی به ۸ ماه بعد ]
https://wisgoon.com/mary331
۴.۴k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.