نامخاندان جئون

نام:خاندان جئون

PART:27

ا.ت:آره

که صدای زنگ در اومد

جوگ کوک:حتما اومدن

از پله رفتیم پایین و به سمت در رفتیم و من درو باز کردم خودشون بودن و همشون رو بغل کردیم

ا.ت:خیلی دلمون براتون تنگ شده بود

م.ک:ماهم همینطور

جونگ کوک:بیاین تو

اومدن داخل چمدوناشون رو بردن اتاقاشو و اومدن پایین و رو مبل نشستیم

ب.ک:اووو میبینم لباستون رو ست کردین

ب.ت:چقدر به هم دیگه میان

م.ت:آره خیلی به هم میان

م.ک:من به فکر بچشونم مطمئنم که بچشون خیلی خوشگل میشه نمیتونم صبر کنم که بچشون رو ببینم

ب.گ:دیر یا زود بچه دار هم میشن

همینطور که داشتن حرف میزدن من سرم پایین بود خیلییی خجالت میکشم آخه این چه حرفاییه جونگ کوک آروم دم گوشم گفت

جونم کوک:چیه لپ قرمزی خجالت
میکشی(آروم)

ا.ت:خفه شو بهم نگو لپ قرمزی(آروم)

جونگ کوک:باید قبول کنی ما باهم ازدواج میکنیم و دیر یا زود بچه دار میشیم از الان بگم من ۶ تا بچه میخوام (آروم)

ا.ت:جانممم این همه بچه؟(تعجب. آروم)

م.ت:چی ر گوش هم میگین ها؟

م.ک:بلند بگین ماهم بشنویم

ا.ت:م.من برم غذا بیارم احتمالا گشنه باشین

و سریع رفتم تو آشپز خونه
دیدگاه ها (۵)

نام:خاندان جئون PART:28غذا هارو تو ظرف ریختم و یکی یکی گذاشت...

نام:خاندان جئون PART:29م.ک:راست میگه لازم نیست بخاطر اینا خو...

نام:خاندان جئون PART:26ا.ت:خب بریم پایین کمکم کن غذا درست کن...

نام:خاندان جئون PART:25جونگ کوک:چی میگفت؟ا.ت:گفت کارشون تموم...

"سرنوشت "p,22...ا/ت : دوست دارم کوک ....کوک : من بیشتر پرنسس...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

سرنوشت"p,19...چشمام خیلی ..‌ خیلی درخشان بود .. بعد از دو می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط