خانههای قدیمی را دوست دارم

خانه‌های قدیمی را دوست دارم
چون که چای همیشه دم بود
روی سماور
توی قوری
در خانه همیشه باز بود
مهمانی‌ها دلیل و برهان نمی‌خواست
غذاها ساده و خانگی بود
بویش نیازی به هود نداشت
عطرش تا هفت خانه آنطرف‌تر می‌رفت
کسی نان خشکه نداشت
نان برکت سفره بود
مهمانِ ناخوانده آب خورشت را زیاد می‌کرد
بوی شب‌بوها و خاک نم خورده حیاط غوغا می‌کرد
خبری از پرده‌های ضخیم و مجلسی نبود
نور خورشید سهمی از خانه‌های قدیم بود
دوستی‌ها حساب و کتاب نداشت
سلام‌ها اینقدر معنا نداشت
دیدگاه ها (۰)

‏تو دنیایی که آقای مجری قید کلاه قرمزی رو زد و یه مشت عروسک ...

😂😂😂چرا اینجورین

هرچه هستی جانِ ما قربانِ توست ... عوووق😝

حوصله ات که سر می رودبا دلم با دوست داشتنم بازی نکنمن در بی ...

پارت : ۳۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط