خانه های قدیمی را دوست دارم
خانههای قدیمی را دوست دارم
چون که چای همیشه دم بود
روی سماور
توی قوری
در خانه همیشه باز بود
مهمانیها دلیل و برهان نمیخواست
غذاها ساده و خانگی بود
بویش نیازی به هود نداشت
عطرش تا هفت خانه آنطرفتر میرفت
کسی نان خشکه نداشت
نان برکت سفره بود
مهمانِ ناخوانده آب خورشت را زیاد میکرد
بوی شببوها و خاک نم خورده حیاط غوغا میکرد
خبری از پردههای ضخیم و مجلسی نبود
نور خورشید سهمی از خانههای قدیم بود
دوستیها حساب و کتاب نداشت
سلامها اینقدر معنا نداشت
چون که چای همیشه دم بود
روی سماور
توی قوری
در خانه همیشه باز بود
مهمانیها دلیل و برهان نمیخواست
غذاها ساده و خانگی بود
بویش نیازی به هود نداشت
عطرش تا هفت خانه آنطرفتر میرفت
کسی نان خشکه نداشت
نان برکت سفره بود
مهمانِ ناخوانده آب خورشت را زیاد میکرد
بوی شببوها و خاک نم خورده حیاط غوغا میکرد
خبری از پردههای ضخیم و مجلسی نبود
نور خورشید سهمی از خانههای قدیم بود
دوستیها حساب و کتاب نداشت
سلامها اینقدر معنا نداشت
۳.۱k
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.