𝑹𝒆𝒅 𝑹𝒐𝒔𝒆
#𝑹𝒆𝒅_𝑹𝒐𝒔𝒆
#رز_قرمز
PART:1
هوفففففف نفس عمیقی کشیدم خب ات برو که رفتم داخل ولی استرس داشتم ات اروم باش باشه تو تو موقعیت های خطرناک تری هم بودی دوباره نفس عمیقی کشیدمو به عمارت نگاه کردم واییی یچرا اینقدر وایبش سنگینهه چرا اینقدر دارککک وویییی بدنم مور مور میشع اهم ات به خودت بیام اروم و پر از استرس به سمت در ورودی عمارت قدم برداشتم که در زدم بعد یه خانم مسن درو باز کرد
اجوما: بله
+اهم م.من برای کار اومدم
اجوما: بفرما داخل
+رفتم داخل دو تا پسره رو مبل نشسته بودن داشتن قهوه میخوردن
اجوما: اهم ارباب ایشون برای کار اومدن
کوک : _
_باشه اجوما میتونی بری و تو بیا اینجا
رفتم کنارش وایسادم سرم پایین بود
_مطمئنی میخوای اینجا کار کنی
+ببله
_اینجا اومدن با خودته ولی رفتن با من بازم میخوای کار کنی
+بله
ته: اوه چه جسور
_خب قوانین رو خودم بهت میگم حرفا و کارایی که تو این عمارت میشه به بیرون درز کته جسدت ازینجا میره بیرون دوم حق فضولی تو کارای بقیه رو نداری باصدای بلند هم حرف نمیزنی سه با خدمتکارا درگیر نمیشی
+چ.شم(این چرا اینجوریه اوففف)
_خیله خب بقیه قوانینو به اجوما بگو بهت میگه ولی قبلش بیا این برگه رو امضا کن
+اروم رفتم خودکارو داد دستم امضاش کردم خدا رو شکر چیز بدی توش نبود
_اجوماااا
اجوما: بله ارباب
_ قوانینو بهش میگی مهماشو گفتم و در ضمن از همین الان کاراشو شروع میکنه
اجوما: چشم بیا بریم(رو به ات)
با اون اجوما عه رفتیم داخل یه اتاقی دوتا لباس بود یکیش کوتاه یکیش بلند بانده رو برداشتم
اجوما: مطمئنی
+اره خب من نمیتونم اون یکی خیلی کوتاهه
اجوما: باشه ولی کار با این سخته
+من راحتم
اجوما: باشه بریم پایین اتاقتو نشون بدم
رفتم پایین یه اتاق کوچیک با یه تخت دو طبقه انگار اون پایین یکی دیگه جاش بود
اجوما: اینجا یکی دیگم هست با هم هم اتاقیین میرم صداش میکنم بیاد و قوانینو بهت بگه
+چشم
رفت ساکمو گذاشتم کنار که یه دختره اومد تو
نیلا: سلام من نیلا هستم توم باید خدمتکار حدید باشی درسته
+ع.عا بله همینطوره
نیلا: بیخیال نمیخاد با من رسمی حرف بزنی خب اسمت چیه
+باشه اسمم ا اهم اسمم هراعه
نیلا: هرا چه اسم قشنگی خب بیا قوانینو بهت بگم
+میشنوم
نیلا: خب صبح ساعت 6 بلند میشی شبم ساعت 10خاموشیه استفاده از تلفن همراه حداکثر یه ساعت در روزه اون مرده که امضا دادی رئیس باند مافیاعه و خب باید ارباب صداش کنی اون یکیشم رفیقشه اونم ارباب باید صدا کنی و .....
+اهان باشه مرسی
نیلا: تو چرا لباس بلند برداشتی
+خخب تو کوتاه راحت نیستم
نیلا: باشه پس میدونی فقط تو و اجومایین که لباس کوتاه انتخاب نکردین
+چرا
ادامه دارد..........
#رز_قرمز
PART:1
هوفففففف نفس عمیقی کشیدم خب ات برو که رفتم داخل ولی استرس داشتم ات اروم باش باشه تو تو موقعیت های خطرناک تری هم بودی دوباره نفس عمیقی کشیدمو به عمارت نگاه کردم واییی یچرا اینقدر وایبش سنگینهه چرا اینقدر دارککک وویییی بدنم مور مور میشع اهم ات به خودت بیام اروم و پر از استرس به سمت در ورودی عمارت قدم برداشتم که در زدم بعد یه خانم مسن درو باز کرد
اجوما: بله
+اهم م.من برای کار اومدم
اجوما: بفرما داخل
+رفتم داخل دو تا پسره رو مبل نشسته بودن داشتن قهوه میخوردن
اجوما: اهم ارباب ایشون برای کار اومدن
کوک : _
_باشه اجوما میتونی بری و تو بیا اینجا
رفتم کنارش وایسادم سرم پایین بود
_مطمئنی میخوای اینجا کار کنی
+ببله
_اینجا اومدن با خودته ولی رفتن با من بازم میخوای کار کنی
+بله
ته: اوه چه جسور
_خب قوانین رو خودم بهت میگم حرفا و کارایی که تو این عمارت میشه به بیرون درز کته جسدت ازینجا میره بیرون دوم حق فضولی تو کارای بقیه رو نداری باصدای بلند هم حرف نمیزنی سه با خدمتکارا درگیر نمیشی
+چ.شم(این چرا اینجوریه اوففف)
_خیله خب بقیه قوانینو به اجوما بگو بهت میگه ولی قبلش بیا این برگه رو امضا کن
+اروم رفتم خودکارو داد دستم امضاش کردم خدا رو شکر چیز بدی توش نبود
_اجوماااا
اجوما: بله ارباب
_ قوانینو بهش میگی مهماشو گفتم و در ضمن از همین الان کاراشو شروع میکنه
اجوما: چشم بیا بریم(رو به ات)
با اون اجوما عه رفتیم داخل یه اتاقی دوتا لباس بود یکیش کوتاه یکیش بلند بانده رو برداشتم
اجوما: مطمئنی
+اره خب من نمیتونم اون یکی خیلی کوتاهه
اجوما: باشه ولی کار با این سخته
+من راحتم
اجوما: باشه بریم پایین اتاقتو نشون بدم
رفتم پایین یه اتاق کوچیک با یه تخت دو طبقه انگار اون پایین یکی دیگه جاش بود
اجوما: اینجا یکی دیگم هست با هم هم اتاقیین میرم صداش میکنم بیاد و قوانینو بهت بگه
+چشم
رفت ساکمو گذاشتم کنار که یه دختره اومد تو
نیلا: سلام من نیلا هستم توم باید خدمتکار حدید باشی درسته
+ع.عا بله همینطوره
نیلا: بیخیال نمیخاد با من رسمی حرف بزنی خب اسمت چیه
+باشه اسمم ا اهم اسمم هراعه
نیلا: هرا چه اسم قشنگی خب بیا قوانینو بهت بگم
+میشنوم
نیلا: خب صبح ساعت 6 بلند میشی شبم ساعت 10خاموشیه استفاده از تلفن همراه حداکثر یه ساعت در روزه اون مرده که امضا دادی رئیس باند مافیاعه و خب باید ارباب صداش کنی اون یکیشم رفیقشه اونم ارباب باید صدا کنی و .....
+اهان باشه مرسی
نیلا: تو چرا لباس بلند برداشتی
+خخب تو کوتاه راحت نیستم
نیلا: باشه پس میدونی فقط تو و اجومایین که لباس کوتاه انتخاب نکردین
+چرا
ادامه دارد..........
۶.۶k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.