ساربانا ز اشتران بگشای پ
ساربانا ز اشتران بگشای پ
بارلحظه ای ما را به حال خود
گذاراینکه بینی سرزمین کربلاستخاک
او آغشته با خون خداستدر
حریم قدسی صحرای
دوستبشنو این گلبانگ
، این آوای اوستنی نوا،
در نینوای راستینمویه ها دارد
ز نای اربعینناله آتش
بال در پرواز بینهمطراز آه گردون
تا زمیناشک می ریزد
ز چشم کائناتدر
عزای تشنه کامان
فراتآن بلا جویان که تا بزم
حضورراه پیمودند
با سامان نوررایت توحید
از اینان پایدارماند و می ماند
به دور روزگارگر فرات اینجا
چو دریا خون گریستنی عجب،
خورشید برهامون گریست
بارلحظه ای ما را به حال خود
گذاراینکه بینی سرزمین کربلاستخاک
او آغشته با خون خداستدر
حریم قدسی صحرای
دوستبشنو این گلبانگ
، این آوای اوستنی نوا،
در نینوای راستینمویه ها دارد
ز نای اربعینناله آتش
بال در پرواز بینهمطراز آه گردون
تا زمیناشک می ریزد
ز چشم کائناتدر
عزای تشنه کامان
فراتآن بلا جویان که تا بزم
حضورراه پیمودند
با سامان نوررایت توحید
از اینان پایدارماند و می ماند
به دور روزگارگر فرات اینجا
چو دریا خون گریستنی عجب،
خورشید برهامون گریست
- ۲۶۴
- ۱۰ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط