پای منبر
پای منبر
✅ حاج علی قربانی: اگر یک لحظه شفاعت نباشد، هلاک می شویم!
یکی از جلوه های عاشورا این است که؛ می فرماید وقتی حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در حالی که پهلوی مبارکشان شکسته بود، در کوچه به دنبال امیرالمومنین علیه السلام که دست بسته ایشان را می بردند می رفتند. در قلب ابوذر و سلمان یک چیزکی خطور کرد. (در روایت دیگری آمده است که در قلب سلمان یک لحظه خطور کرد و در قلب ابوذر یک نصف روز طول کشید.) این خطور کردن چه بوده است؟ می فرمایند: آن چیزی که در قلب سلمان و ابوذر خطور کرد به واسطه آن خطورات جفتشان دچار بلا شدند. سلمان دو سال گردن درد عجیبی گرفت و ابوذر به ربذه که خیلی بدش می آمد تبعید شد. همه این ها نتیجه همان چیزهایی است که خودمان کسب کردیم. نتیجه اعمال خودمان است.
در قلب شهدای کربلا این خطورات هم نفوذ نکرد به جهت شفاعتی بود که امام حسین علیه السلام از آن ها کرده بودند یعنی امام همه جوره آن ها را دستگیری کرده اند. بعضی ها فکر می کنند شفاعت فقط مخصوص قیامت است. ما در همه لحظه ها نیاز به شفاعت آن ها داریم. اگر یک لحظه شفاعت امام قطع شود مساوی هلاکت است.
آن چیزی که آن ها از آن غفلت کردند و باعث شد بهره شان از آن بلای امام که بزرگ ترین بلای امیرالمومنین علیه السلام است کم شود این بود که از تدبیر خدا در این بلا غافل شدند. بلا را دیدند ولی تدبیر خدا که در پشت این صحنه بود را ندیدند. نفهمیدند دست خدا در پشت پرده است و در سایه این بلا خداوند چه تدبیری دارد. می گفتند اگر مرا هزار بار بکشند بهتر بود که ببینم امام را این گونه می برند. امام حسین علیه السلام بالای سر تک تک این شهدا آمدند برای این که در لحظه آخرشان لغزش و کدورتی نیاید.
ما تا مصیبت زده امام نشویم و به اینجا نرسیم که حضرت صدیقه طاهره را می بینیم دردمان بیاید رشد نکرده ایم.
♦شب اول ماه صفر، هیات روضه الزینب(س)، آبان 94♦
✅ حاج علی قربانی: اگر یک لحظه شفاعت نباشد، هلاک می شویم!
یکی از جلوه های عاشورا این است که؛ می فرماید وقتی حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در حالی که پهلوی مبارکشان شکسته بود، در کوچه به دنبال امیرالمومنین علیه السلام که دست بسته ایشان را می بردند می رفتند. در قلب ابوذر و سلمان یک چیزکی خطور کرد. (در روایت دیگری آمده است که در قلب سلمان یک لحظه خطور کرد و در قلب ابوذر یک نصف روز طول کشید.) این خطور کردن چه بوده است؟ می فرمایند: آن چیزی که در قلب سلمان و ابوذر خطور کرد به واسطه آن خطورات جفتشان دچار بلا شدند. سلمان دو سال گردن درد عجیبی گرفت و ابوذر به ربذه که خیلی بدش می آمد تبعید شد. همه این ها نتیجه همان چیزهایی است که خودمان کسب کردیم. نتیجه اعمال خودمان است.
در قلب شهدای کربلا این خطورات هم نفوذ نکرد به جهت شفاعتی بود که امام حسین علیه السلام از آن ها کرده بودند یعنی امام همه جوره آن ها را دستگیری کرده اند. بعضی ها فکر می کنند شفاعت فقط مخصوص قیامت است. ما در همه لحظه ها نیاز به شفاعت آن ها داریم. اگر یک لحظه شفاعت امام قطع شود مساوی هلاکت است.
آن چیزی که آن ها از آن غفلت کردند و باعث شد بهره شان از آن بلای امام که بزرگ ترین بلای امیرالمومنین علیه السلام است کم شود این بود که از تدبیر خدا در این بلا غافل شدند. بلا را دیدند ولی تدبیر خدا که در پشت این صحنه بود را ندیدند. نفهمیدند دست خدا در پشت پرده است و در سایه این بلا خداوند چه تدبیری دارد. می گفتند اگر مرا هزار بار بکشند بهتر بود که ببینم امام را این گونه می برند. امام حسین علیه السلام بالای سر تک تک این شهدا آمدند برای این که در لحظه آخرشان لغزش و کدورتی نیاید.
ما تا مصیبت زده امام نشویم و به اینجا نرسیم که حضرت صدیقه طاهره را می بینیم دردمان بیاید رشد نکرده ایم.
♦شب اول ماه صفر، هیات روضه الزینب(س)، آبان 94♦
- ۱.۴k
- ۲۳ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط