عشق

عشق
گاه چون ماری در دل می‌خزد
و زهر خود را آرام در آن می‌ریزد
گاه یک روز تمام چون کبوتری
بر هر پنجره‌ات کز می‌کند
و خرده نان بر‌می چیند

گاه از درون گلی خواب آلود بیرون می‌جهد
و چون شبنمی بر گلبرگ آن می‌درخشد
و گاه حیله گرانه تو را
از آنچه شاد است و آرام
دور می‌کند

گاه در آرشه‌ی ویولونی می‌نشیند
و درنغمه ی غمگین آن هق هق می‌کند
و گاه زمانی که حتی نمی‌خواهی باورش کنی
در لبخند یک نفر جا خوش می‌کند.
دیدگاه ها (۱۱)

گاهی تمام جمعیت شهرهمان یک نفریستکه نیست ...

ای کاش آن کوچه را دوباره ببینمآنجا که ناگهان یک روزنام کوچکم...

زن ها مثل گوشی موبایلند !یک روز با باتری پر به زندگی شما می ...

هر تکّه از دنیای من، از ماه تا ماهیهرقدر،هرجا،هر زمان،هرطور ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط