ای کاش
ای کاش
آن کوچه را دوباره ببینم
آنجا که ناگهان یک روز
نام کوچکم
از دستم افتاد
و لابه لای خاطره ها
گم شد
آنجا که
کودک غریبه
با چشم های کودکی من
نشسته است
از دور
لبخند او چقدر شبیه من است
آه ای شباهت های دور
ای چشم های مغرور
این روزها
که جرات دیوانگی کم است
بگذار باز هم به تو برگردم
بگذار دست کم
گاهی تو را به خواب ببینم
بگذار در خیال تو باشم
بگذار...
بگذریم
این روزها
خیلی برای گریه دلم تنگ است...
آن کوچه را دوباره ببینم
آنجا که ناگهان یک روز
نام کوچکم
از دستم افتاد
و لابه لای خاطره ها
گم شد
آنجا که
کودک غریبه
با چشم های کودکی من
نشسته است
از دور
لبخند او چقدر شبیه من است
آه ای شباهت های دور
ای چشم های مغرور
این روزها
که جرات دیوانگی کم است
بگذار باز هم به تو برگردم
بگذار دست کم
گاهی تو را به خواب ببینم
بگذار در خیال تو باشم
بگذار...
بگذریم
این روزها
خیلی برای گریه دلم تنگ است...
۳.۱k
۱۱ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.