رمان_عشق_شیطانی

P : 4

ته : (گوشی رو برداشتم و به کوک زنگ‌ زدم)

(بوق....بوق....)

کوک : سلام ته خوبی
ته : میشه هم دیگه رو ببینیم؟
کوک : آره ولی کجا؟
ته : راستش به یه پارتی دعوت شدم میای باهم بریم؟
کوک : آره چرا که نه فقط چه ساعتی؟
ته : همین الان آماده شو میام دنبالت
کوک : اوکی بای
ته : بای

ته : (‌ هوف بلاخره میتونم ببینمش و باهاش صحبت کنم)

(20 مین بعد...)

ته : سلام کوک بیا سوار ماشین شو
کوک : اومدم (سوار ماشین شدم و راه افتادیم)
ته : کوک میتونم یچیزی بهت بگم؟
کوک : هوم بگو
ته : تاحالا عاشق شدی؟
کوک : چ...چطور؟
ته : (ماشین رو نگه داشتم) میخوام ازت بپرسم چه حسی داره
کوک : خب...عاا

(ته انگشتش رو روی لب کوک‌ گذاشت)

ته : هیسس لازم نیست بگی(صورتم رو به صورتش نزدیک کردم)
کوک : ته داری چیکا...(ته لب هاشو روی لب هام گذاشت)
ته : بی نظیره(لب پایینشو گاز گرفتم)
کوک : عاح...دردم اومد
ته : (دکمه های پیراهنش رو باز کردم)
کوک : ته داری زیاده روی میکنیااا
ته : ساکت باش(دستم رو از گردن تا شلوارش آوردم و آروم دستم رو توی شلوارش بردم)
کوک : ته لطفاً این کار رو نکن
ته : چ...چرا
کوک : احساس شرم آوری داره
ته : هی بیب چرا همچین حسی داری ؟
کوک : چ..چون....چون

(یکی زد به شیشه)

ته : (اوه شت)....سلام ببخشید کاری داشتید
فرد مقابل : ما تازه به شهر بوسان اومدیم میشه یکم راهنمایی کنید که کجاها پمپ بنزین وجود داره
ته : (آدرس رو به اون فرد دارم و سوار ماشینش شد و رفت)
کوک : ته مگه قرار نبود بریم پارتی؟
ته : اوکی الان راه میوفتیم....

ادامه دارد∞

#رمان#اسمات#فیک#تکپارتی#سناریو#گی#لزبین#همجنسگرا#استریت#بایسکشوال#تهیونگ#جونگکوک#جیمین#جین#نامجون#یونگی#جیهوپ#جنی#لیسا#جیسو#رزی#بلک_پینک#بی_تی_اس#اکسو#تی_اکس_تی#استری_کیدز#هان#بنگچان#لینو#آی_ان#فلیکس#هیونجین#سونگمین#چانگبین#کیپاپ#کره#آیدل#کیپاپر#آرمی#بلینک#موا#اکسوال#استی#هارمی#چشمک#ولگردفن#موزیک_ویدیو#پارت#کنسرت#سیگما#فمنیست#بوی#گرل#گروپ#
دیدگاه ها (۲)

رمان_عشق_شیطانی

رمان_عشق_شیطانی

وایب_اعضای_گروه_های_کیپاپ

حمایت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط