رمان_عشق_شیطانی

P : 7

کوک : (مو به تنم سیخ شد) چ..چه اتفاقی افتاده
لیسا : ایشون به شدت از دست شما عصبانی هستند و همچنین از دست آقای کیم تهیونگ
کوک : (خدا کنه به ته کاری نداشته باشه... وایسا ببینم چه اتفاقی داره میوفته تهیونگ چرا اینقدر واسه من عزیز شده) برای چی؟
لیسا : آقای پارک شما دو نفر رو باهم توی پارتی دیده و از دستتون عصبانی شده
کوک : خب...خب الان چه اتفاقی میوفته؟
لیسا : آقای پارک یه آدرس به من دادن که به شما بدم تا برید پیششون(آدرس رو به کوک دادم) بفرمایید
کوک : ( از برج بیرون اومدم و سریع سوار ماشین شدم و با سرعت خودم رو به اون مکان رسوندم)

کوک : هی..کسی اینجا هست؟(یک دفعه دو مرد هیکلی به سمت من اومدن)

بادیگارد 5 جیمین : دنبالمون بیا
کوک : (دنبالشون رفتم منو به یک اتاق تاریک فرستادن)

(ناگهان جیمین برق رو روشن کرد و کوک با صحنه ای دل خراش مواجه شد)

ویو کوک : ناگهان که برق روشن شد تهیونگ رو تو وضعیت بدی دیدم تهیونگ رو به یک صندلی بسته بودن و تمام صورتش خونین و مالین شده بود

کوک : هی ولش کنیید
جیمین : صدات در نیاد ( سر ته رو به یک طرف تکون دادم)میبینی؟این بیهوشه
کوک : (اشک از چشمام جاری شد)
جیمین : خب خب مثل اینکه توهم بهش حس پیدا کردی
کوک : ن..نه اینطور که فکر میکنی نیست
جیمین : پس چطوریههه(داد زدن)
کوک : خودمم هنوز نمیدونم که بهش حس دارم یا نه

(ناگهان ته بهوش اومد)

جیمین (رو به بادیگارد هاش) : کوک رو ببرید بیرون)

بادیگارد 3 جیمین : چشم قربان

(کوک رو به بیرون از اتاق بردن)

جیمین (رو به ته) : توی اشغال باعث شدی من کوک رو از دست بدم حالا هم سزای این کارت رو پس میدی

(ته با زور میتونست صحبت کنه)

ته : چ..چچ...چجوری(صدای خیلی ضعیف)....

ادامه دارد∞

#رمان#اسمات#فیک#تکپارتی#سناریو#گی#لزبین#همجنسگرا#استریت#بایسکشوال#تهیونگ#جونگکوک#جیمین#جین#نامجون#یونگی#جیهوپ#جنی#لیسا#جیسو#رزی#بلک_پینک#بی_تی_اس#اکسو#تی_اکس_تی#استری_کیدز#هان#بنگچان#لینو#آی_ان#فلیکس#هیونجین#سونگمین#چانگبین#کیپاپ#کره#آیدل#کیپاپر#آرمی#بلینک#موا#اکسوال#استی#هارمی#چشمک#ولگردفن#موزیک_ویدیو#پارت#کنسرت#سیگما#فمنیست#بوی#گرل#گروپ#
دیدگاه ها (۷)

رمان_عشق_شیطانی

حمایت

رمان_عشق_شیطانی

رمان_عشق_شیطانی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط