پارت

پارت۳

ادامه نفس:
حالا فک نکنین مثل این فیلما یه لبخند ملیخ اومد گوشع لبم و اروم اشک از گوشه چشمم غلتید و ریخت نه اصلا اینطوری نبود جورررر ی جیغغغغغغغ زدم ا خوشحالی که اعضای خونه رفتن یه دور با ملائکه پارتی و برگشتن.. باورم نمیشد این نیک بود از ذوق خواستم بدوئم که گوشیم پرت شد و قشنگگگ باز شد اما خب تو این لحظه نیک مهمتر بود(البته بعدا صد درصد خسارتشو از باعث و بانیش که نیک باشه میگیرم. دی) و...
که الان صبح شده و منم گوشی ندارم و شیدا هم منتظر منه و حالا گوشی خونه هستا ولی خب من هیچوقت علاقه ای به حفظ کردن شماره ندارم..
و نیکم راحت و آسوده بعد از ۴ سال به وطن بازگشتن تو اتاقش خوابیده.. هی روزگااار چقد خوشگل شده لامصب ایششش کوفت صاحبش حالا برم نیکو بیدار کنم البته با جیغ نه ها با ناز چون روز اوله اومده فعلا گناه داره با جیغ بیدار شه
دیدگاه ها (۲)

پارت۴:شیدا:هی خدا نفس چه شانسی داره ها همین امروز که نیومد ا...

تا۱۵۰ تا فالوور هر کی فالو کنه فالو و لایک میشه 😊 ❤

پارت۲ نفس:منو این همه خوشبختی محاله محااااله محااااااله.. حا...

پارت ۱ شیدا:توی راه دانشگاه بودم هنوز نیم ساعتی مونده بود به...

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط