اسم عشق خوب یا بد

اسم عشق خوب یا بد
پارت ۱۳
[ویو آنالی]
با برخورد چیزی سردی به صورتم چشمام باز کردم
جونگ کوک: خوبی ؟
در ثانیه بلند شدم داخل خودم جمع شدم
آنالی: خوبم ...خوبم
یهو با داد سر اون خانم گفت:
جونگ کوک: آجوما...چرا وضعیت اش اینه مگه به تو نسپردمش ؟
خانم انگار خیلی ترسیده بود گفت
آجوما: شما خودتون گفتید زندانیش کنم و هیچی بهش ندم
جونگ کوک: اون مال قبل از رفتنم بود احمق...( عربده)
نزدیک خانم شد و اسلحه اش در آورد
سریع بلند شدم رفتم جلوش و دستم رو دستی که اسلحه داخلش بود
گذاشتم
آنالی: لطفاً نکن اون گناهی نداره....نکن لطفاً
فقط به چشمام نگاه کرد...که بخاطر ترس و گریه قرمز شده بود
آنالی: لطفاً بیارش پایین بخاطر من... لطفاً.. لطفاً
اسلحه پایین آورد و عصبانی از اتاق بیرون رفت
برگشتم سمت خانومه
آنالی: خوبید ؟ اشکالی نداره...نترسید
آجوما: ببخشید دخترم تو چند روز گرسنه ای واقعا ببخشید
آنالی: مهم نیست... فقط یکم تشنه هستم
بدون مقدمه و چیزی از اتاق خارج شد...آدمای این خونه هم عجیب هستند
مثل اون مرد روانی هستند
آنالی: آخ آنا...آنا آروم باش...
یهو صدای مرده تو گوشم اوکو شد
جونگ کوک: دیدی جواب مهربونی تو رو با سکوت داد...