شرابی خوردم از دست عزیز رفته از دستی

شرابی خوردم از دستِ عزیزِ رفته از دستی،
نمی دانم چه نوشیدم
که سیرم کرده از هستی،
خودم مستُ، غزل مستُ، تمام واژه ها مستند،
قلم شوریده ای امشب، عجب اُعجوبه ای هستی!
به ساز من که می رقصی، قیامت می کنی به به ...
چه طوفانی به پا کردی، قلم شاید تو هم مستی؟!؟
زمین مستُ، زمان مستُ، مخاطب مست شعرم شد
بنازم دلبریهایت!
قلم، الحق که تردستی.
فلانی، فرق بسیار است، میان مستی و مستی،
عزیزم خوب دقت کن!
به هر مستی نگو پستی،
تظاهر می کنی اما،
تو هم از دیدِ من مستی،
اگر پاکیزه تر بودی،
به شعرم دل نمی بستی،
خودم مستُ، غزل مستُ، تمام واژه ها مستند،
مخاطب معصیت کردی!
به مشتی مست پیوستی...
دیدگاه ها (۱۰)

:'(

↑برازجون↑بارون

غـروره یه ابـــــ♥ـــــانـی مثـله ایمانِــش بهخداســتـــــنه...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

پارت : ۲۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط