بلاخره بیوگرافی از اِلاااااااا ( از کیفیت تخمیش عذر میخوام)
خب اینجا بگم بهتون اینکه اِلا اوسی یه انیمیشنی به اسم Fnial Speac است... (بعد از اللیا اوسی قدیمیم هست . ساختنش از ۲۰۱۹ شروع شده) (آپدیت دوباره)
اسم : اِلا
فامیل : فِلِن وِین (Felenwein)
گونه : نیمه فرشته _ نیمه انسان
سن : مشخص نیست فقط ۱ سال از آووکاتو کوچیک تره
مقام دنیوی (سابق) : فرمانده ارتش و دست چپ هِستامِنُون کالیتوس آخرین پادشاه فلواکالیتوس
مقام دنیوی ( در حال حاضر ) : ملکه ی جنگجو و اولین ملکه تنها در تاریخ فلواکالیتوس ( چون پادشاه نداره )
مقام معنوی : الهه ی ماه و خورشید یا خورشید و ماه
قدرتش : ماه و خورشید دارای ۶ عناصر هستش
ماه : آب ، یخ ، گیاه ( گیاه نماد شفابخش و بازسازی هستش)
خورشید : آتش ، خاک ، باد
تولد و زادگاه : ۷ جوئن (۲۸ خرداد) _ پارک ملی دث وِلی کنار حوضه آبریز بدواتر (توی گوگل _ ویکیپدیا سرچ کنید )
تایپ شخصیتی : INXP
IQ : 450
توانایی هاش به غیر از قدرتش : خواندن ذهن ، خواندن و نوشتن زبان و خط های باستانی و ناشناخته و حتی صحبت کردن آن بدون اینکه از قبل اطلاعاتی داشته باشد ، شناسایی یه موجود با اثر انگشت (بدون دستگاه مخصوص) ، مو ، مایعات بدن ( با میکروسکوپ ) ، عکس العمل سریع ، هوش درجه یک ، شیب شیفت ، حنجره خیلی باحالی داره میتونه از صدای بقیه تقلید کنه ، سفر به زمان ، گشاددد ، از آووکاتو هم خوشش میاد هم بدش میاد ... توانایی زیادی داره که حال ندارم تایپ کنم...
هم متخصص فضا و ستاره شناسیه و هم دانشمند شیمی (میتونه دارو یا معجون بسازه) به فلسفه هم پایبند هست (مثل خودم...)
لقب : اِلا کوچولو ، آفتاب ، بتمن سیاه ، بد اخلاق پررو ، عامل تولید مرگ
بیوگرافی بستگانش
پدر خوانده : مایکل فِلِن وِین
شغلش : فضانورد (بازنشسته شده)
تایپش : ISTJ
مادر خوانده : سارونا فِلِن وِین
شغلش : پرستار (بازنشسته شده)
تایپش : ESFJ
هر دوتاشون مسیحی هستند...
وضعیت حیات هر دو : فوت کردند...
شوهرش : گفته نمیشه ( فقط بدونید شوهرش یه ونتکسی بوده ، دوستای صمیمی از بچگی بودند . ازدواج کردند ولی از همدیگر جدا شدند)
پسرش : پیتر ( سالر خودمونه فقط اسمش رو تغییر دادم)
گونه : ونتکسی / نیمه فرشته و نیمه انسان ( میتونه چهره اش رو تغییر بده ولی اصلش چهره ش خب طرف باباش رفته...)
مقام دنیوی : شاهزاده (از نظر مردم فلواکالیتوس )
مقام معنوی : نگهبان و جانشین قدرت خورشید
میدونید دیگه ۱۶ ساله پیتر به رحمت خدا پیوسته ولی روحش بر بالین مادرش هستش همیشه با مادرش همه جا میره... ( همه ی موجودات نمیتونند پیتر رو نمیبینند چون روحه دیگه...)
تایپش : ISXJ
دوستاش
گری مو طلایی
افیسیکا (اوسی تامورا )
فوکی : یه نانامورایی هست (ملیت سرزمینشونه به من چه...) یه سگ انسان نما... خانوادش (مادر و پدر و داداشش) به رحمت خدا پوسته اند... خودش برده بوده ولی دست چپ اِلا میشه... توی جنگ کوشته میشه... (منو ببخش اِلا)
کیتی و لاین : دو شیر جفت انسان نما هستند... مشاوره هستامنون بودند الان کیتی مشاوره و لاین وزیر هست... (لاین تو انگلیسی به معنای خطه... خب به من چه دیگه...)
زندگی نامه اِلا از اینجا شروع میشه که یک شب شیء نورانی شبیه ستاره دنباله دار میخوره به یه پارک توی ایالت آمریکا ... این شی اطراف پارک رو تونسته به اکوسیستم خیره کننده ای تبدیل کنه... یک جنگل که خب وسعتش اونقدرام زیاد نیست ( وسعتش به ۵ هکتار میرسه ) دو هفته بعد موئسسه ای به مایکل میگه که بره اونجا رو ببینه و هر چیزی که پیدا کرده رو گزارش بده . همان روز هم بود که بچه ۳قط شده بود... مایکل میره توی همون جنگل ... عکس برداری میکنه ، سوژه رو توی پاکتی جدا قرار میده ... ناگهان صدای گریه بچه رو میشنوه... مایکل به سمت منبع صدا میره... از بین برگ های بلند و پهن یه بچه پیدا میکنه... بچه ای که موهاش سفید و فرفری ، پوستی به نرمی پنبه و چشمان دورنگ خیره کننده... مایکل بچه رو در آغوش میگیره . از چشمانش اشک شادی جاری میشود چون عیسی فرزندش را در جسم دیگر بخشیده (من کاری به اعتقاد مایکل ندارم و خب اِلا یه موجود جداست ... تناسخ نکرده ... ولی خب...) مایکل نوزاد رو به خونه میبره... گزارش رو میفرسته و معجزه رو به زنش نشون میده ... سارونا قبول میکنه و خیلی دوست داشته بچه رو در آغوش بگیره (عاشق بچه هاست)اسمش رو میذارند اِلا ...
تا همین جا بسه ...
اسم : اِلا
فامیل : فِلِن وِین (Felenwein)
گونه : نیمه فرشته _ نیمه انسان
سن : مشخص نیست فقط ۱ سال از آووکاتو کوچیک تره
مقام دنیوی (سابق) : فرمانده ارتش و دست چپ هِستامِنُون کالیتوس آخرین پادشاه فلواکالیتوس
مقام دنیوی ( در حال حاضر ) : ملکه ی جنگجو و اولین ملکه تنها در تاریخ فلواکالیتوس ( چون پادشاه نداره )
مقام معنوی : الهه ی ماه و خورشید یا خورشید و ماه
قدرتش : ماه و خورشید دارای ۶ عناصر هستش
ماه : آب ، یخ ، گیاه ( گیاه نماد شفابخش و بازسازی هستش)
خورشید : آتش ، خاک ، باد
تولد و زادگاه : ۷ جوئن (۲۸ خرداد) _ پارک ملی دث وِلی کنار حوضه آبریز بدواتر (توی گوگل _ ویکیپدیا سرچ کنید )
تایپ شخصیتی : INXP
IQ : 450
توانایی هاش به غیر از قدرتش : خواندن ذهن ، خواندن و نوشتن زبان و خط های باستانی و ناشناخته و حتی صحبت کردن آن بدون اینکه از قبل اطلاعاتی داشته باشد ، شناسایی یه موجود با اثر انگشت (بدون دستگاه مخصوص) ، مو ، مایعات بدن ( با میکروسکوپ ) ، عکس العمل سریع ، هوش درجه یک ، شیب شیفت ، حنجره خیلی باحالی داره میتونه از صدای بقیه تقلید کنه ، سفر به زمان ، گشاددد ، از آووکاتو هم خوشش میاد هم بدش میاد ... توانایی زیادی داره که حال ندارم تایپ کنم...
هم متخصص فضا و ستاره شناسیه و هم دانشمند شیمی (میتونه دارو یا معجون بسازه) به فلسفه هم پایبند هست (مثل خودم...)
لقب : اِلا کوچولو ، آفتاب ، بتمن سیاه ، بد اخلاق پررو ، عامل تولید مرگ
بیوگرافی بستگانش
پدر خوانده : مایکل فِلِن وِین
شغلش : فضانورد (بازنشسته شده)
تایپش : ISTJ
مادر خوانده : سارونا فِلِن وِین
شغلش : پرستار (بازنشسته شده)
تایپش : ESFJ
هر دوتاشون مسیحی هستند...
وضعیت حیات هر دو : فوت کردند...
شوهرش : گفته نمیشه ( فقط بدونید شوهرش یه ونتکسی بوده ، دوستای صمیمی از بچگی بودند . ازدواج کردند ولی از همدیگر جدا شدند)
پسرش : پیتر ( سالر خودمونه فقط اسمش رو تغییر دادم)
گونه : ونتکسی / نیمه فرشته و نیمه انسان ( میتونه چهره اش رو تغییر بده ولی اصلش چهره ش خب طرف باباش رفته...)
مقام دنیوی : شاهزاده (از نظر مردم فلواکالیتوس )
مقام معنوی : نگهبان و جانشین قدرت خورشید
میدونید دیگه ۱۶ ساله پیتر به رحمت خدا پیوسته ولی روحش بر بالین مادرش هستش همیشه با مادرش همه جا میره... ( همه ی موجودات نمیتونند پیتر رو نمیبینند چون روحه دیگه...)
تایپش : ISXJ
دوستاش
گری مو طلایی
افیسیکا (اوسی تامورا )
فوکی : یه نانامورایی هست (ملیت سرزمینشونه به من چه...) یه سگ انسان نما... خانوادش (مادر و پدر و داداشش) به رحمت خدا پوسته اند... خودش برده بوده ولی دست چپ اِلا میشه... توی جنگ کوشته میشه... (منو ببخش اِلا)
کیتی و لاین : دو شیر جفت انسان نما هستند... مشاوره هستامنون بودند الان کیتی مشاوره و لاین وزیر هست... (لاین تو انگلیسی به معنای خطه... خب به من چه دیگه...)
زندگی نامه اِلا از اینجا شروع میشه که یک شب شیء نورانی شبیه ستاره دنباله دار میخوره به یه پارک توی ایالت آمریکا ... این شی اطراف پارک رو تونسته به اکوسیستم خیره کننده ای تبدیل کنه... یک جنگل که خب وسعتش اونقدرام زیاد نیست ( وسعتش به ۵ هکتار میرسه ) دو هفته بعد موئسسه ای به مایکل میگه که بره اونجا رو ببینه و هر چیزی که پیدا کرده رو گزارش بده . همان روز هم بود که بچه ۳قط شده بود... مایکل میره توی همون جنگل ... عکس برداری میکنه ، سوژه رو توی پاکتی جدا قرار میده ... ناگهان صدای گریه بچه رو میشنوه... مایکل به سمت منبع صدا میره... از بین برگ های بلند و پهن یه بچه پیدا میکنه... بچه ای که موهاش سفید و فرفری ، پوستی به نرمی پنبه و چشمان دورنگ خیره کننده... مایکل بچه رو در آغوش میگیره . از چشمانش اشک شادی جاری میشود چون عیسی فرزندش را در جسم دیگر بخشیده (من کاری به اعتقاد مایکل ندارم و خب اِلا یه موجود جداست ... تناسخ نکرده ... ولی خب...) مایکل نوزاد رو به خونه میبره... گزارش رو میفرسته و معجزه رو به زنش نشون میده ... سارونا قبول میکنه و خیلی دوست داشته بچه رو در آغوش بگیره (عاشق بچه هاست)اسمش رو میذارند اِلا ...
تا همین جا بسه ...
۵.۴k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.