فیک ١ عشق در نگاه اول

لونا
سلام من لونا هستم و با مادرم زندگی می‌کنم مادر و پدرم از هم طلاق گرفتن
پدرم خیلی مادرمو می‌زد به خاطر همین از هم طلاق گرفتم بریم برای ادامه داستانمون


امروز صبح که از خواب بیدار شدم یه حس عجیبی داشتم
احساس می‌کردم اتفاق خوبی نمی‌خواد بیفته پا شدم رفتم صبحونمو خوردم لباسمو پوشیدم که برم دانشگاه
داخل دانشگاه تنها هستم
دوستی ندارم که باهاش صحبت کنم یا بگردم
دانشگاه پسرای زیادی بهم درخواست راب*ط*ه دادند اما من قبول نکردم چون خوشم نمیاد وقتی بچه بودم آرزوم بود یه وکیل موفقی بشم
وقتی لباسمو پوشیدم سوار اتوبوس شدم رفتم دانشگاه ۶ ساعت بعد
دانشگاهم تموم شد وقتی می‌خواستم برگردم یک نفر بهم برخورد کرد که افتادم زمین از دستش عصبانی بودم بلند شدم بهش گفتم
+هی آقا حواست کجاست
-نمی‌بینی دختر مگه کور هستی من داشتم رد می‌شم تو خوردی بهم
+باشه اگه من زدم بهتون معذرت می‌خوام
- معذرت خواهی به دردم نمی‌خوره برام جبران کن
+ چطوری برات جبران کنم
- شمارتو بهم بده
+چیییی
- حرفمو دوبار تکرار نمی‌کنم
+ چرا باید شمارمو بهت بدم
- میدی یا نه رو اعصابم راه نرو(عصبی

بنده
لونا ترسید مجبور شد شمارشو بهش بده و لونا رفت خونه
وقتی درو باز کرد با مادرش مواجه شد
لبخندی به مادرش زد و رفت داخل اتاقش
داشت با گوشیش ور می‌رفت که مادرش صداش زد بیاد شام بخوره وقتی شامشو خورد پا شد رفت اتاقش و لباس خوابشو پوشید و گرفت خوابید

تهیونگ
امروز می‌خواستم برم پیاده‌روی کنم که داشتم از کنار دانشگاه رد می‌شدم که دختر بهم برخورد کرد وقتی دیدمش عاشقش شدم شنیدی که میگن عشق در نگاه اول
ازش خوشم اومد مجبورش کردم که شمارشو بهم بده وقتی رفتم خونه یونتان اومد کنارم نشست من از بچگی با یونتان بزرگ شدم یونتان بغل کردم و رفتم اتاقم لباسمو عوض کردم و رفتم روی تختم نشستم و بدون گوشیم خیره شدم اسمشو ذخیره کرده بودم عشق در نگاه اول با اینکه من عاشقش شده بودم می‌خواستم هر طور شده باهاش دوست شم و باهاش رابطه برقرار کنم اما می‌ترسم
می‌ترسم اون اون منو ول کنه مثل سیتا

(بچه‌ها سیتا کی بزارین بهتون بگم
تهیونگ وقتی ۱۸ سالش بود عاشق همکلاسیش میشه در آخرم باهاش وارد رابطه میشه تهیونگ وقتی ۱۸ سالش بود آدم عصبی نبود
یه روزی پسرک خسته و کوفته به خونه میره متوجه صداهایی از اتاقش میاد بلند میشه میره به اتاق و با صحنه مواجه می‌شه که اشکاش اجازه ورود بهش نمی‌دادند
.....
لباسه لونا برای دانشگاه

چطور بود🙂


#bts #bts#bts #تهیونگ #تهیونگ #کوک#نامجون#شوگا#جیهوپ#جیمین#جین
دیدگاه ها (۱۶)

فیک ٢عشق در نگاه اول

فیک 3 عشق در نگاه اول

فیک عشق در نگاه اول لونا یاهمون (ات) خب شروع میکنم لونا =د...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭⁴ می خوام وقتی رفتیم خونه ازش تشکر ک...

ادامه پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط