تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم

تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
#شهریار
دیدگاه ها (۳)

من بودم و دوش آن بت بنده نواز از من همه لابه بود و،از وی همه...

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانیدودم به سر برآمد زین آتش نهان...

به سامانم نمی‌پرسی نمی‌دانم چه سر داریبه درمانم نمی‌کوشی نمی...

خواهم که به خلوتکده ای از همه دورمن باشم و من باشم و من باشم...

من می خواستم جفت قدیم کار کنم قدیم¾رفتم۔ ولی کارنشود

گاهی وقتا ها فقط در مورد موسیقی نیست بعضی نقاشی هایی که در ز...

شاید تکراری باشدولی گاهی بعضی چیزهاارزش هزاران بار تکرار را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط