ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی
دودم به سر برآمد زین آتش نهانی
#سعدی
دیدگاه ها (۱)

اگه همه چیز آسون بود اونوقت هیچی ارزششو نداشت که بخاطرش تلاش...

من بودم و دوش آن بت بنده نواز از من همه لابه بود و،از وی همه...

تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیمگاهی از کوچه معشوقه خود م...

چو پرخاش بینی تحمّل بیارکه سهلی ببندد درِ کارزاربه شیرین‌ زب...

با من هزار نوبت اگر دشمنی کنی

تقدیر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط