چهارشبنه به صمیمی ترین دوستم تو مدرسه موقعی داشتیم میرفتی

چهارشبنه به صمیمی ترین دوستم تو مدرسه موقعی داشتیم میرفتیم خونه بهش گفتم این پنجشنبه خونه عموم میبینمش...
برشگت بهم یه چیزی گفت که اون لحظه خیلی دلم شکت و تا خونه گریه کردم
بهم گفت :چرا واسه دیدن کسی که رفته و ولت کرده انقدر ذوق میکنی؟؟
....
راستش نمیدونستم چی بگم
خیلی حرفه وفادار کسی باشه که هیچ وقت ماله تو نمیشه♥
دیدگاه ها (۴۳)

مرا به تختم ببندید و تنهایم بگذارید هرچقدر هم نالیدم و فریاد...

هم اومدی عکس اواتارتو عوض کردیهم منو دنبال کردی..ولی واسه اج...

خوشمزه بود:)#دسر:P

خوشحالی یعنی داشتن :خاطره های مشترک♥

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۹

دختری که آرزو داشت

زور و عشق پارت ۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط