ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻮﺩ ... ﯾﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﮐﻬﻨﻪ ﺑﻮﺩ ،
ﯾﮑﯽ ﻣﻮﻧﺪ ﯾﮑﯽ ﻧﻤﻮﻧﺪ ...ﺣﺮﻑ ﺭﺍﺳﺖ... ﯾﻪ ﻗﺼﻪ ﺑﻮﺩ ،
ﯾﮑﯽ ﻣﻮﻧﺪ ﺑﺎ ﻏﺼﻪ ﻫﺎ ، ﺑﻪ ﻏﻢ ﻋﺸﻖ ﻣﺒﺘﻼ ،
ﯾﮑﯽ ﺭﻓﺖ ﭼﻪ ﺑﯽ ﻭﻓﺎ ، ﺑﺎ ﺩﻭﺭﻧﮕﯽ ﺁﺷﻨﺎ ،
ﺍﻭﻧﮑﻪ ﻣﻮﻧﺪ ﺭﯾﺸﻪ ﭘﻮﺳﻮﻧﺪ... ﺩﻟﺸﻮ ﻏﺼﻪ ﺳﻮﺯﻭﻧﺪ .. ﭘﺸﺘﺸﻮ ﺩﻭﺭﯼ
ﺷﮑﻮﻧﺪ..ﺯﯾﺮ ﺁﻭﺍﺭ ﺟﻔﺎ.. ﺩﻝ ﺩﺍﺩﺵ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺑﻼ... ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻭﻓﺎ ،
ﺭﺍﻫﯽ ﺷﺪ ﺗﻮ ﻗﺼﻪ ﻫﺎ ،
ﺍﻭﻧﮑﻪ ﻣﻮﻧﺪ ﯾﻪ ﻗﺼﻪ ﺳﺎﺧﺖ ،
ﺍﻣﺎ ﻫﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﺷﻮ ﺑﺎﺧﺖ ،
ﻗﺼﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺭﺳﯿﺪ ،
ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﻧﺮﺳﯿﺪ ،
ﻫﯿﭻ ﮐﯽ ﺧﻮﺍﺑﺸﻮ ﻧﺪﯾﺪ..
دیدگاه ها (۸)

آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منماین چنین عشق تو در سینه نگهد...

پروانه شدم ، بال زدم ، سوخت دو بالمدیوانه شدم ، داد زدم ، وا...

هرچند نوشتند که حبسم ابدی نیستاما چه کنم بهر ضمانت سندی نیست...

شنیدم مصرعی شیوا ، که شیرین بود مضمونشمنم مجنون آن لیلا که ص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط