سونگمین
#سونگمین
#درخواستی
#سه_پارتی
پارت⅓
خودت رو به سمت حموم کشیدی.....
با درد درش رو باز کردی و بعد با لباس رفتی داخل وانی که از قبل پر شده بود....
گرمای آب وجودت رو در بر گرفت.....
رنگ آب به قرمز یا صورتی کم رنگ تغییر کرد....
البته اولین بارت نبود که کتک میخوردی.....
لعنت به این زندگی
لباس های خیست رو با لباس تمیز تعویض کردی.....
موهات رو با حوله بستی و روی تخت دراز کشیدی.....
تو و سونگمین زندگی خوبی داشتین.....
سونگمین، پسری که دیوانهوار عاشقت بود و با هر مانعی سر و کله زد تا بتونه باهات ازدواج کنه.....
اما بعد ماه دوم ازدواجتون ورق برگشت....
دیگه اون زندگی زیبا دوام نداشت.....
دلیلش رو نمیدونستی......
از هرکسی که پرسیدی جواب رو نمیدونست....
حتی بنگچان هم دلیلش رو نمیدونست....
به پهلو خوابیدی....
چشمات تازه داشت گرم میشد که صدای باز و بسته شدن در خواب رو از سرت پَروند...
با بالا پایین شدن تخت فهمیدی کنارت دراز کشیده....
فضولیت اجازه نداد و برگشتی سمتش....
چرا اینکارو کردی؟
جوابی نداد.....
صدات رو بلند تر کردی....
جواب بده!
باز هم چیزی نگفت.....
ایندفعه نشستی و داد زدی....
چرا بهم آسیب رسوندی؟؟؟؟(داد)
-میشه بزاری بخوابم؟
وای خدا باورم نمیشه، تو....تو باور نمیکنم چطور بعد از اینکه اینکارو باهام کردی روت میشه اینو بگی؟
-کاری که تو کردی چی؟
من چیکار کردم؟ میشه توضیح بدی؟
-بس کن
تو.....واقعا همون سونگمینی هستی که باهاش ازدواج کردم؟ همونی هستی که عاشقش بودم؟ همونی هستی که وقتی باهم کات کردیم تا دو ماه هیچی بجز مش*روب نمیخورد؟
اینار بلند شد و رو به روت نشست.....
-تو چی؟ کاملا پاک بودی؟ بعد ازدواجمون مطمئنی کاری نکردی که به رابطمون آسیب بزنه؟
الان داری منو به چی متهم میکنی؟
#درخواستی
#سه_پارتی
پارت⅓
خودت رو به سمت حموم کشیدی.....
با درد درش رو باز کردی و بعد با لباس رفتی داخل وانی که از قبل پر شده بود....
گرمای آب وجودت رو در بر گرفت.....
رنگ آب به قرمز یا صورتی کم رنگ تغییر کرد....
البته اولین بارت نبود که کتک میخوردی.....
لعنت به این زندگی
لباس های خیست رو با لباس تمیز تعویض کردی.....
موهات رو با حوله بستی و روی تخت دراز کشیدی.....
تو و سونگمین زندگی خوبی داشتین.....
سونگمین، پسری که دیوانهوار عاشقت بود و با هر مانعی سر و کله زد تا بتونه باهات ازدواج کنه.....
اما بعد ماه دوم ازدواجتون ورق برگشت....
دیگه اون زندگی زیبا دوام نداشت.....
دلیلش رو نمیدونستی......
از هرکسی که پرسیدی جواب رو نمیدونست....
حتی بنگچان هم دلیلش رو نمیدونست....
به پهلو خوابیدی....
چشمات تازه داشت گرم میشد که صدای باز و بسته شدن در خواب رو از سرت پَروند...
با بالا پایین شدن تخت فهمیدی کنارت دراز کشیده....
فضولیت اجازه نداد و برگشتی سمتش....
چرا اینکارو کردی؟
جوابی نداد.....
صدات رو بلند تر کردی....
جواب بده!
باز هم چیزی نگفت.....
ایندفعه نشستی و داد زدی....
چرا بهم آسیب رسوندی؟؟؟؟(داد)
-میشه بزاری بخوابم؟
وای خدا باورم نمیشه، تو....تو باور نمیکنم چطور بعد از اینکه اینکارو باهام کردی روت میشه اینو بگی؟
-کاری که تو کردی چی؟
من چیکار کردم؟ میشه توضیح بدی؟
-بس کن
تو.....واقعا همون سونگمینی هستی که باهاش ازدواج کردم؟ همونی هستی که عاشقش بودم؟ همونی هستی که وقتی باهم کات کردیم تا دو ماه هیچی بجز مش*روب نمیخورد؟
اینار بلند شد و رو به روت نشست.....
-تو چی؟ کاملا پاک بودی؟ بعد ازدواجمون مطمئنی کاری نکردی که به رابطمون آسیب بزنه؟
الان داری منو به چی متهم میکنی؟
- ۲.۴k
- ۳۰ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط