آنجا یک قهوه خانه بود

آنجا یک قهوه خانه بود.
اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای.
چرا...؟
دنیا خراب می‌شد
اگر دقایقی آنجا می‌نشستیم
و نفری یک استکان چای می‌خوردیم؟!
عجله، همیشه  عجله
کدام گوری میخواستم بروم؟!
من به بهانه‌ی رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشته ام...

#محمود_دولت_آبادی




◦•●◉✿❤️❤️✿◉●•◦
دیدگاه ها (۲۵)

دلم براى شب هاى بدون نگرانى در كنار اين كرسى تنگ شدهدلم يك خ...

⟦غلام‌حسین ساعدی، عاشقِ دختری بود     ‌ ‌ ‌   ↵به اسمِ طاهره...

گفت وقتی داری گریه میکنی ...وقتی پیشت نیستم نذار بفهمم که گر...

آنجا یک قهوه خانه بود،اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای....

پارت : ۳۷

‼️لطفا فقط چند دقیقه برای آگاهی خودتون وقت بذارید و این مطلب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط