قلدر مدرسه ( پارت ۳۰ )
[ !هیچکدوم از وقایع واقعی نیست! ]
// ویو کوک //
ارا: جونگکوککککک
کوک: جانم؟
ته: جانمو مرض *حرصی*
کوک: چیز ببخشید، بله؟
ارا: سوآ ... سوآ
کوک: چیشده جون به لبم کردی
ارا: یونگسو سوآ رو تو دسشویی گیر انداخته
بدو رفتیم سمت دسشویی با چیزی که دیدم خون جلو چشامو گرف ، از پشت یقشو گرفتم پرتش کردم اونور رفتم جلو سوآ
کوک: مرتیکه عوضی گمشو اونور *عربده*
یونگسو: به تو چه ؟ خودت گم شو اونور
کوک: به تو چه؟ میفهمی داری چه غلطی میکنی مرتیکه؟ *عربده*
ته از پشت میکشتش کنار
ته: فعلا ببند دهنتو*حرصی*
تا میخورد میزدش فک کنم حرص رد شدنشو سر این خالی کرد ، برگشتم سمت سوآ
کوک: خوبی؟ *نگران*
سوآ: *گریه* اوهوم
یقشو درست میکنه
کوک: برو پیش ارا میام پیشت
سوآ: باش
با گریه میره پیش ارا، قلنج گردنمو میشکونم خب خب بریم سراغ این حرومی ، منو ته تا میخورد زدیمش (کاری که دلم میخواد با اون حرومی که پیجمو مسدود کرد بکنم)
ته: خب بسه بریم به آقای چان بگی
میریم دفتر مدیر
ته: آقای چان...
مدیر: بله؟
کوک: یونگسو تو سرویس داشت به ارا ...
نمیتونم از حرص ادامه حرفمو بگم نفس حرصی میکشم
مدیر: اوه خب رسیدگی میکنم بهش
تهکوک: ممنون
مدیر: خواهش میکنم حالا میتونین برین
تهکوک: با اجازه
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK
// ویو کوک //
ارا: جونگکوککککک
کوک: جانم؟
ته: جانمو مرض *حرصی*
کوک: چیز ببخشید، بله؟
ارا: سوآ ... سوآ
کوک: چیشده جون به لبم کردی
ارا: یونگسو سوآ رو تو دسشویی گیر انداخته
بدو رفتیم سمت دسشویی با چیزی که دیدم خون جلو چشامو گرف ، از پشت یقشو گرفتم پرتش کردم اونور رفتم جلو سوآ
کوک: مرتیکه عوضی گمشو اونور *عربده*
یونگسو: به تو چه ؟ خودت گم شو اونور
کوک: به تو چه؟ میفهمی داری چه غلطی میکنی مرتیکه؟ *عربده*
ته از پشت میکشتش کنار
ته: فعلا ببند دهنتو*حرصی*
تا میخورد میزدش فک کنم حرص رد شدنشو سر این خالی کرد ، برگشتم سمت سوآ
کوک: خوبی؟ *نگران*
سوآ: *گریه* اوهوم
یقشو درست میکنه
کوک: برو پیش ارا میام پیشت
سوآ: باش
با گریه میره پیش ارا، قلنج گردنمو میشکونم خب خب بریم سراغ این حرومی ، منو ته تا میخورد زدیمش (کاری که دلم میخواد با اون حرومی که پیجمو مسدود کرد بکنم)
ته: خب بسه بریم به آقای چان بگی
میریم دفتر مدیر
ته: آقای چان...
مدیر: بله؟
کوک: یونگسو تو سرویس داشت به ارا ...
نمیتونم از حرص ادامه حرفمو بگم نفس حرصی میکشم
مدیر: اوه خب رسیدگی میکنم بهش
تهکوک: ممنون
مدیر: خواهش میکنم حالا میتونین برین
تهکوک: با اجازه
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK
- ۲۶۰
- ۱۵ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط