قلدر مدرسه ( پارت ۳ )

[ !هیچکدوم از وقایع واقعی نیست! ]

ارا: اصلااااااااا *حرص*
مدیر: امکان نداره اونا دانش آموزای نمونه مدرسن
یونگسو: آقای مدیر دارن تحمت میزنن به ما
ارا: کی؟ اونا ؟ توروخدا شوخی نکنین
سوآ: وات؟*چشمان درشت*
کوک: بعله
ارا: اگه کارتون نیس پس این دورو بر چیکار میکنین هی مارو میپایین؟
یونگسو: خب ما هم دانش آموزیم اومدیم غذا بخوریم دیگه اینجا برا شما نیست که
کوک: مگه مدرسه رو خریدی که نتونیم بیایم اینور؟
سوآ و ارا: * حرصصصصص*
مدیر: کمتر حرف بزنین
یونگسو: چشم*سانسور مالی*
ته: آقای چان نظرتون با تنبیه کتاب چیه؟
مدیر: عالیه
فوش از چشمای ارا میباره
سوآ: تنبیه کتاب چیه؟
ارا: خدایا رحم کن
مدیر: سی کیلو کتاب بالای سرتون نگه میدارین
سوآ: چ...چی
ارا: خب دست و گردنمون میشکنه کههههه
مدیر: نمیشکنه نترس
سوآ: لطفا اقای چان
کوک: کاری نداره نترس
ارا: عه مگه تنبیه شدی تو؟
کوک: نه ولی دیدم
ارا: مرضو دیدم *حرص و آروم*
ته: حق کسی که قوانین مدرسه رو میشکنه همینه مگه نه اقای چان؟
سوآ: خفه شو
ارا: تو یکی ببند
مدیر: درسته، درست حرف بزنین *جدی*
ارا و سوآ: چشم*حرصی*
تهکوک: *پوزخند*
همونجا تو غذا خوری نفری سی کیلو کتاب بالا سرمون نگه میداریم که بعد چند دقیقه بخاطر درد بازوهامون اشکمون درمیاد
یونگسو: هه حقتونه
یه ربع بعد وقت تموم میشه
مدیر: خب بسه


حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK