مادر بزرگ برایم قصه نمی گفت.. شال گردن می بافت... یکی رو یکی زیر.... سپید وبلند... و من زمستان به زمستان... رویا می پوشم و گرم تر می شوم!!
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.