اولین عشق زندگیم
اولین عشق زندگیم
P14
......نهههههه
(پرش زمانی به دیشب ، ویو ا.ت)
با بوسه های محکمی که میزد میتونستم کنار بیام اما با کیس مارک هاش چیکار کنم
یک دستش به کمرم و با دستش دیگش زیپ لباسم رو باز میکرد
+ن....نه.....خواهش....م..میکنم
توجهی نکرد و به کارش ادامه داد
زیپ لباسم رو پایین کشید و در حال در آوردن لباسم بود جلوی لباسم رو گرفتم که پایین تر نیاد
_ولش کن
نمیدونم چرا ولی ناخودآگاه بود ، ولش کردم ؟
دستام رو از توی آستینش در آورد
لباس رو داشت پایین و پایین تر میکشید با دستام جلوی برهنه شدن سینه هام رو گرفتم
ولی .....ولی
اون ابرو های درهمش بیشتر از هر چیزی واسم عذاب بود
دوتا دستم رو توی یک دستش گرفت و به بالای سرم برد
کیس مارک های وحشیانه ای به روی بدنم میزاشت
دست سردش رو به روی کمرم میکشید
آنقدر دستش سرد بود که انگار یه تیکه یخ رو داشت روی بدنم میکشید
کیس مارک های که میذاشت خیلی درد داشت
ناله های ریزی از سر درد میکردم ولی سعی داشتم جلوشون رو بگیرم چون حس میکردم با این کار وحشی ترش میکنم
به سمت سینه هام رفت با دستش به صورت نوازش وار روش کشید
دستام رو ول کرد و توی چشمام نگاه کرد
توی اون دوتا تیله ی به رنگ سیاهش میشد دید که چقدر درد داره انگار توش دریایی از ناراحتی موج میزد
چند لحظه ای بهم نگاه کرد و به سمت صورتم نزدیک شد چشمام رو محکم بستم
؟؟؟؟؟؟
پیشونیم رو بوسید و سرش رو بین دوتا سینه ام گذاشت
نمیدونستم باید چیکار کنم
پس سعی کردم به چیزی فکر نکنم و بخوابم
ببینید من چقدر مهربونم هنوز به ۵۰ تا لایک نرسیده بود گذاشتم 😅
P14
......نهههههه
(پرش زمانی به دیشب ، ویو ا.ت)
با بوسه های محکمی که میزد میتونستم کنار بیام اما با کیس مارک هاش چیکار کنم
یک دستش به کمرم و با دستش دیگش زیپ لباسم رو باز میکرد
+ن....نه.....خواهش....م..میکنم
توجهی نکرد و به کارش ادامه داد
زیپ لباسم رو پایین کشید و در حال در آوردن لباسم بود جلوی لباسم رو گرفتم که پایین تر نیاد
_ولش کن
نمیدونم چرا ولی ناخودآگاه بود ، ولش کردم ؟
دستام رو از توی آستینش در آورد
لباس رو داشت پایین و پایین تر میکشید با دستام جلوی برهنه شدن سینه هام رو گرفتم
ولی .....ولی
اون ابرو های درهمش بیشتر از هر چیزی واسم عذاب بود
دوتا دستم رو توی یک دستش گرفت و به بالای سرم برد
کیس مارک های وحشیانه ای به روی بدنم میزاشت
دست سردش رو به روی کمرم میکشید
آنقدر دستش سرد بود که انگار یه تیکه یخ رو داشت روی بدنم میکشید
کیس مارک های که میذاشت خیلی درد داشت
ناله های ریزی از سر درد میکردم ولی سعی داشتم جلوشون رو بگیرم چون حس میکردم با این کار وحشی ترش میکنم
به سمت سینه هام رفت با دستش به صورت نوازش وار روش کشید
دستام رو ول کرد و توی چشمام نگاه کرد
توی اون دوتا تیله ی به رنگ سیاهش میشد دید که چقدر درد داره انگار توش دریایی از ناراحتی موج میزد
چند لحظه ای بهم نگاه کرد و به سمت صورتم نزدیک شد چشمام رو محکم بستم
؟؟؟؟؟؟
پیشونیم رو بوسید و سرش رو بین دوتا سینه ام گذاشت
نمیدونستم باید چیکار کنم
پس سعی کردم به چیزی فکر نکنم و بخوابم
ببینید من چقدر مهربونم هنوز به ۵۰ تا لایک نرسیده بود گذاشتم 😅
۵.۷k
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.