اولین عشق زندگیم
اولین عشق زندگیم
P15
پس سعی کردم به چیزی فکر نکنم و بخوابم
(ویو ا.ت ، زمان حال)
هرچی سعی کردم دیگه یادم نیومد چه اتفاقی افتاده
ولی صبح که بیدار شدم لباس تنم بود ....
ای وایییی چجوری قراره تو روی جونگ کوک نگاه کنم
از در کلاس وارد شد سرم رو به پایین انداختم تا چشمم به چشمش نیوفته
اومد و روی صندلی نشست
_لازم نیس خجالت بکشی
انکار فهمیده بود که کل دیشب رو یادم اومده
نگاهی پر از خجالت بهش انداختم
_(پوزخند)
توی فکر این بودم قراره چجوری بقیه روز رو باهاش بگذرونم
زینننگگگگگ(صدای زنگ)
زنگ که خورد معلم اومد سر کلاس همه ساکت بودن
منم توی افکارم غرق شده بودم
مدادم رو برداشته بودم و گوشه ای از دفترم رو خط خطی میکردم
؟؟؟؟؟!؟!؟!!
دست سردی به روی رون پام کشیده شد
_به چی فکر میکنی ؟
+چ...چی؟
_به چی فکر میکنی؟
نمیدونستم بهش بگم با نه
_بگو
+ب......به .....د...دیشب
_(پوزخند)
سرم رو به صورت سوالی کج کردم
_اگه خیلی برات سواله میتونم دوباره انجامش بدم
+نهههه......نه..نه
_(خنده بلند)
همه کلاس برگشتن و به ما نگاه کردن
_ها؟ چیه؟
توی یک ثانیه همه دوباره سرشون رو به طرف تخته برگردوندن
P15
پس سعی کردم به چیزی فکر نکنم و بخوابم
(ویو ا.ت ، زمان حال)
هرچی سعی کردم دیگه یادم نیومد چه اتفاقی افتاده
ولی صبح که بیدار شدم لباس تنم بود ....
ای وایییی چجوری قراره تو روی جونگ کوک نگاه کنم
از در کلاس وارد شد سرم رو به پایین انداختم تا چشمم به چشمش نیوفته
اومد و روی صندلی نشست
_لازم نیس خجالت بکشی
انکار فهمیده بود که کل دیشب رو یادم اومده
نگاهی پر از خجالت بهش انداختم
_(پوزخند)
توی فکر این بودم قراره چجوری بقیه روز رو باهاش بگذرونم
زینننگگگگگ(صدای زنگ)
زنگ که خورد معلم اومد سر کلاس همه ساکت بودن
منم توی افکارم غرق شده بودم
مدادم رو برداشته بودم و گوشه ای از دفترم رو خط خطی میکردم
؟؟؟؟؟!؟!؟!!
دست سردی به روی رون پام کشیده شد
_به چی فکر میکنی ؟
+چ...چی؟
_به چی فکر میکنی؟
نمیدونستم بهش بگم با نه
_بگو
+ب......به .....د...دیشب
_(پوزخند)
سرم رو به صورت سوالی کج کردم
_اگه خیلی برات سواله میتونم دوباره انجامش بدم
+نهههه......نه..نه
_(خنده بلند)
همه کلاس برگشتن و به ما نگاه کردن
_ها؟ چیه؟
توی یک ثانیه همه دوباره سرشون رو به طرف تخته برگردوندن
۶۶۷
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.