قسمت دوم..بعداز شهدا معذرت خواهی میکنه میره خونش خانمش می
قسمت دوم..بعداز شهدا معذرت خواهی میکنه میره خونش خانمش میگه پسرعموت یه مقدارپول آورد بهم دادگفت طلبته ..اینم فکر میکنه یادش نمیاد میگه نمیدونم ولی ب موقع بود خدا خیرش بده بعد میره یه ممقدارپوولها ک مونده بده ب مغازه های قصابی و میوه فروشی و...ک پیش همشون میره میگن پسر عموتون پرداخت کرده اینم تعجب زده میاد خونه دربازی میکنه میبینه خانمش کارت شناسایی یکی از شهدایی ک تو ماشین بوده توجببش گداشته دست خانمشه و داره گریه میکنه شوهره ب خانمش میگه صدبار نگفتم تحمللش نداری نگاه نکن دست نگیر بعد خانمش میگه اخه این همونی بود ک گفت پسر عموی شماست آقاهه عکسو برمیداره بهت زده میره سمت همون مغازه دارها میگه اینو میشناسین میگن همونیه ک امروز بدهیهای شمارو پرداخت کرد آقاهه اینقدر گریه میکنه ک همون تو بازار غش میکنه شادی روح شهدا صلوات
۱۲.۲k
۰۲ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.