دلنوشته

#دل‌نوشته(۲۶)

دگر از درد تنهایی، به جانم یار می‌باید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار می‌باید

ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح!
نصیحت گوش کردن را دل هشیار می‌باید ...!

🖤🖤🖤🖤🖤

نازنین لیلایم، کم نشان گیر از دو چشمانت مرا
از کمان ابروانت کم بزن با تیر مژگانت مرا

شد مسافر، قلب من بر قلب تو، آیا شود!
کاسه ی آبی بپاشی، رد کنی از زیر قرآنت مرا

چشمهایت نه مسلمان، نه مسیحی، آتشند...!!
همچو آتشگاه زرتشت، سوخت چشمانت مرا

کم بیاویزش، کمند گیسوان از پنجره ...
یا بدارم کن، بیاویزم، به زولفانت مرا ...

پشت در ایستاده ام، پژمرده شد گل در دلم
یا گشا در، یا بکن بر خانه دربانت مرا ...

بره آهوی دلم، شد خسته از آوارگی ...
با کمندت کن اسیرش، یا که قربانت مرا

کودک قلبم بنالد روز و شب از تشنگی ...
سنگدل، جامی، خمی، پیمانه از جانت مرا ...!

#عکس_نوشته #جذاب #عاشقانه #خلاقیت #هنر #ایده
دیدگاه ها (۳)

#دل‌نوشته(۲۷)پروانه را شکایتی از جور شمع نیستعمریست در هوای ...

#دل‌نوشته(۲۸)یادت پرچم صلحی‌ست میان شورش این همه فکر  ... !!...

#دل‌نوشته(۲۵)ز همه دست کشیدم که تو باشی همه‌امبا تو بودن ز ه...

#دل‌نوشته(۲۴)و گفت:«محبت درست نشود مگر در میان دو تنکه یکی، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط