حفره ای بود پر از خون وسط #سینه ی مـن ⚘مهرت افتاد به قلــبــ...

سجاده نشینــبا وقــاریـــ بودمــ😌 ایــ بـر پـدر کرشمه هایت ص...

پا به پا کردم و جان کندم و گفتم آخر...😫 😊 دوستت دارم و گفتی ...

واجبِ شرعیِ عشقست سلامِ سرِ صبحالسلام ای همه ی عشق و مسلمانی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط