شب جمعه

شب جمعه
عجب کرده هوایت
دل بیچاره این دردمندان
بیا و با نگاه خود
بزن مرحم به دلهای پریشان
دیدگاه ها (۲)

شــب جمعــهز طعــم دست هـایـتضــریح کـــربلا گـــردد معــطر

تن من زندان استو منم زندانیمانده ام در دل ِ این کالبد نفسانی...

زیر باران نگاهتچتر دل باید گشودباید از خورشید چشمان شماسیراب...

چه شب هایی که کردم التماس چشم بیـمارمببینـد روی زیبـای تو را...

تو بیا و همدم این دل بی جانم باشآخرین هم سفر فصل زمستانم باش...

السلام علیک یابن یاسین ع

دل خوش نکن به ندبه‌ی جمعه، خودت بیابا این همه گناه نگیرد دعا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط