زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
دیدگاه ها (۱۱)

👌👌👌😜😜😜

😅😅😅

حلالم کن اگر روزی گرفتار دلت بودم نفهمیدم که خوش بودی و تنها...

ميشود تنها شويم يک بوسه از چشمت کنم؟حلقه ي پيوندمان را دزدکي...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط