مشود تنها شوم

ميشود تنها شويم
يک بوسه از چشمت کنم؟

حلقه ي پيوندمان را
دزدکي دستت کنم؟

ميشود هر ثانيه
نام مرا نجوا  کني؟
من بگويم “جان”
ولي با بقيه بدتا کني؟

ميشود آغوش تو
منزلگه جانم شود!؟
چشم تو جانم بگيرد
عشق مهمانم شود؟

ميشود مردم بدانند
من چقد ديوانه ام؟
جز تو ديگر هيچ بينم
با همه بيگانه ام.؟!

آنقدر ديوانه ام تا
هر که ميبيند مرا
آه تلخي ميکشد با
خنده ميپرسد چرا؟
دیدگاه ها (۳)

حلالم کن اگر روزی گرفتار دلت بودم نفهمیدم که خوش بودی و تنها...

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مستپیرهن چاک و غزل خوان و ...

از برای امتحان چندی مرا دیوانه کنگر به از مجنون نباشم باز عا...

نادین تحسین بیک و قصی الخولی و معتصم النهار در سریال خمسه و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط