دست ها را می گشایم
دست ها را می گشایم
آسمان را چون قدح در دست می گیرم
و آن زلال ناب را سر می کشم
سر می کشم تا قطره آخر
می شود از روشنی سیراب
نور ، اینک نور در رگ های من جاری ست
آه اگر فریادم از این خانه تا کوی و گذر می رفت
بانگ بر می داشتم
ای خفتگان ، هنگام بیداری ست...
#فریدون_مشیری
آسمان را چون قدح در دست می گیرم
و آن زلال ناب را سر می کشم
سر می کشم تا قطره آخر
می شود از روشنی سیراب
نور ، اینک نور در رگ های من جاری ست
آه اگر فریادم از این خانه تا کوی و گذر می رفت
بانگ بر می داشتم
ای خفتگان ، هنگام بیداری ست...
#فریدون_مشیری
- ۵.۲k
- ۲۹ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط